شهردار تهران، برخلاف پیش بینی بیشتر صاحب نظران سیاسی ـ اجتماعی به قدرت رسید. برخی بسیج توده ای طرفداران شهردار ، عده ای استفاده از احساسات مذهبی و ارزشهای رفتاری مقبول در جامعه و تعدادی نیز اعمال نظر در انتخابات را ، در کنار هم از علل پیروزی احمدی نژاد می دانند.
صاحب نظران معتقدند برای شناخت واقعیات فکری و نظری مردم یک جامعه باید با تحلیلی علمی و جامعه شناختی ، علل حوادث روی داده در بستر جامعه را به دست آورد.
در تحلیلی جامعه شناختی ، هرجامعه ای برشی از یک مقطع زمانی معین در طول تاریخ است. بنابر این می توان رویدادهای جوامع مختلف در زمانهای متفاوت را در کنار هم قرارداد و تحلیل کرد.
از منظر جامعه شناسی تطبیقی ، علل و عوامل رویدادهای یک جامعه دریک زمان را می توان به حوادث آن جامعه در زمان های دیگر تعمیم داد.
علل رویگردانی مردم از اصلاح طلبان و روشنفکران دینی ( جناح چپ سابق) را می توان با مروری بر اتفاقات دهه 60 و حوادث منتهی به حذف این جناح از قدرت در سالهای منتهی به دهه 70 تبیین کرد.
پس از پیروزی انقلاب و نخست وزیری میر حسین موسوی جناح چپ همزمان در نهاد ریاست جمهوری ( نخست وزیری آن زمان)، مجلس و بیشتر نهادهای انقلابی از اکثریت برخوردار بود.این برتری نسبی تا فوت امام خمینی و حمایت های معنوی رهبر انقلاب از آنها ادامه داشت.
در آن دوره قطع رابطه با آمریکا ، اعمال برخی تحریم های خارجی، جنگ تحمیلی و نارساییهای اقتصادی اقشار مستضعف جامعه را تحت فشار قرار داده بود. به دلیل قدرت برتر جناح چپ در آن زمان ، افکار عمومی جامعه علت مشکلات رادر عملکرد این گروه جستجو می کرد.به این ترتیب در انتخابات مجلس چهارم گذشته از نظارت استصوابی شورای نگهبان، جناح راست با رای مردم به قدرت رسید.
این سیکل تاریخی پس از حدود یک دهه تسلط همزمان اصلاح طلبان بر نهاد ریاست جمهوری ،مجلس و شورای شهر تکرار شد. در دوره 8 ساله دولت خاتمی نیز مطالبات افکار عمومی جامعه برآورده نشد و مردم نیز کماکان علت را نه در ساختار قدرت و تواناییهای اجرایی کشور ،بلکه در عملکرد جناح اصلاح طلب مسلط بر دو قوه جستجو می کردند. بنابر این در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری مردم با رویگردانی از اصلاح طلبان نه به احمدی نژاد ، بلکه به رقیب اصلاح طلبان رای دادند.
اصولگرایان رسیده به قدرت باید با درک درست از روند تحولات جامعه و شناخت عناصر تاثیر گذار بر آرای مردم، به مطالبات افکار عمومی جامعه پاسخ دهند. در غیر این صورت همین دور تسلسل دوباره تکرار خواهد شد و کشورهای خارجی نیز منافعی خود را به گونه ای دیگر تامین خواهند کرد.
نتایج انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری مشخص کرد برخلاف نسل انقلابی دهه های 50 و 60 ، نسل جدید فراتر از رویکردها و باورهای ایدئولوژیک و آرمانی ، به دنبال زندگی مرفه و قابل قبول است.
جوانان نه به دنبال اتوپیا ، اصلاحات ... بلکه در پی بهبود سریع شاخصهای زندگی خود هستند. بنابر این هر جریان فکری که با شعار بهبود اوضاع اقتصادی ، اشتغال ، مسکن ، ازدواج جوانان و غیره وارد صحنه می شد ،می توانست آرای مردم را از آن خود کند. حتی اگر این جریان قادر به عملی ساخت وعده های خود نباشد.
دکتر "علی مقدم" جامعه شناس در این زمینه می گوید: گفتمان دموکراسی خواهی اصلاح طلبان با زندگی مردم عادی پیوند نداشت. مردم درگیر مشکلات عدیده اقتصادی هستند که از آن غفلت شد.
وی ادامه می دهد: اقشار تهی دست جامعه مطالبات خود را در سخنان و برنامه های اصلاح طلبان نیافتند و آنها نتوانستند برنامه منسجمی برای رفع مشکلات اقتصادی مردم ارایه کنند.
مقدم می افزاید: انتخابات برگزار شد و احمدی نژاد برای چهار سال به ریاست جمهوری رسید.به هر حال در دموکراسی قاعده بازی مهم است و نوع رویکرد های شخص برنده انتخابات به معنای پیروزی یا شکست دموکراسی نیست. بلکه باید تلاش همه این باشد که قاعده بازی حفظ شود و فضای دموکراسی باقی بماند.
دکتر "مصطفی اقلیمی" با بیان آنکه "بزرگترین مشکل کشور آسیب های اجتماعی" است ، در مورد علل پیروزی احمدی نژاد می گوید: در انتخابات یک فرد به تنهایی وارد صحنه نمی شود بلکه از حمایت گروه ها و نهادهای مختلفی برخوردار است. احمدی نژاد هم با تبلیغات وسیع در سطح روستا ها و شهرستانها توانست آرای مردم را کسب کند.
او ادامه می دهد:مردم به دلیل سابقه ای که از دیگر کاندیدا در ذهن خود داشتند تصمیم گرفتند به یک فرد ناشناخته که از سابقه روشنی هم برخوردار نیست رای دهند،به این امید که بتواند مشکلات اقتصادی آنها را حل کند.
advertisement@gooya.com |
|
وی می افزاید:احمدی نژاد با شعارهایی چون "عدالت اجتماعی"و"رفع تبعیض"که اقشار وسیعی از مردم را رنج می دهد وارد انتخابات شد و مردم هم به دلیل آنکه انتخاب دیگری جز ایشان نداشتند به او رای دادند.