صدای پای شکفتن، شعری از داريوش لعل رياحی
تمام پنجره ها سوی ماست ، می بينی
طلوع صبح در اين کوچه هاست ، می بينی
جوانه های سبز وطن در نبرد پنهانند
تمام شهر پر از ناخداست ، می بينی
زنی که مشت گره کرده را نشان می داد
چگونه با تو و من همصداست ، می بينی
صدای پای شکفتن نمی شود خاموش
هنوز شعله در اين جای پاست ، می بينی
ترنمی که از اين بی کرانه می آيد
عبور دانه از اين آسياست ، می بينی
اگرچه سخت می نمايد اين رفتن
زبان عشق چنينش سزاست ، می بينی
عنان رهبری روز قدس کار شماست
پيام جنبش ما ، آشناست می بينی
سوم شهريور ۱۳۸۹