روايت جواد مجابی از سخنرانیاش در پاريس: از مونولوگ استبدادی به ديالوگ دموکراتيک رسيدهايم، ايلنا
در سخنرانی مجابی در پاريس بر اين نکته تاکيد شد: در دههی شصت؛ روشنفکر و هنرمند ديگر صدايی از بالا نيست. او تنها يک شهروند کمی خاصتر است. روشنفکر حق ندارد بگويد؛ مردم به هرچه میگويم بايد گوش بسپارند. درنتيجه حرکت به سمت ديالوگ دموکراتيک بوده است.
ايلنا: جواد مجابی(منتقد هنرهای تجسمی، طنزنويس، شاعر و داستاننويس) در پاسخ به پرسش ايلنا، مبنی بر مضمون سخنرانیاش در پاريس گفت: مضمون اين سخنرانی که به دعوت جمعی در پاريس برگزار شد، ۹۰ سال نوگرايی در هنر و ادبيات ايران بود. در اين سخنرانی؛ طرح فشردهای از فعاليت هنری و ادبی مدرن ايران، از ابتدای قرن حاضر تا امروز ارائه کردم. مجابی با اشاره به اينکه دو دورهی زمانی از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۶۰ و از دههی شصت به بعد را در اين سخنرانی درنظر گرفته است، افزود: در اين دو دوره محور نوگرايی هنری و ادبی ما متفاوت بود. در ابتدای قرن و همگام با مشروطه؛ تحول ما در زمينههای هنری و ادبی مانند تئاتر، شعر، داستان و موسيقی آغاز میشود. البته اين روند از ۱۳۲۰ تا ۱۳۶۰ وجه متفاوتی پيدا میکند و بعداز آن به دورهی جديد میرسيم.
مجابی ادامه داد: در سخنانم بر سه محور فکری تکيه کردهام. يکی اينکه تا سال ۱۳۲۰، نوانديشی، زمينهی نوگرايی ادبی شده بود. از اواسط دهههای ۴۰ و ۵۰ اين نوآوری بود که بيشتر مطرح شد. تفاوت اين دو مفهوم در اين است که نوگرايی تقليد از تجدد است. اما نوآوری حاصل نوذهنی است و نوذهنی اتفاقی در داخل فرهنگ بومی است. در اينجا، نکتهی مهم اين است که تا سال ۱۳۶۰ تصويری که از هنرمند وجود دارد؛ تصويری پيامبرگونه است. يک رسول که بر بالای سکو میايستد و برای ديگران خطابه میخواند.
مجابی در ادامه و در توضيح وضعيت هنرمند ايرانی از دههی شصت به بعد گفت: اين وضعيت از دههی شصت به بعد هم در ذهن هنرمند و هم در جامعه عوض میشود. ديگر روشنفکر و هنرمند صدايی از بالا نيست. بلکه صدايی در ميان ديگر صداهاست. روشنفکر و هنرمند، ديگر يک شهروند است. منتها کمی خاصتر. آنچه به صدای او قوت میبخشد اعتبارش به گذشته و نگاهش به آينده است. درواقع قضيه از اين سالها به بعد در ايران به اين شکل درآمده است که ديگر روشنفکر حق ندارد بگويد مردم بايد به هر چه که من میگويم گوش بسپارند. ما در هنر و ادبياتمان، از يک مونولوگ استبدادی پيش از دههی شصت، به سوی يک ديالوگ دموکراتيک حرکت کردهايم.
مجابی گفت: در ادامهی اين سخنرانی، دلايل چنين تغييری را بررسی کردم. يکی از اين دلايل اين بود که از دههی شصت به بعد ارتباط ما با جهان بيشتر شد. به دليل اين ارتباط بود که نگاه ما تغيير پيدا کرد. چنين تغييری خواه ناخواه به شکوفايی ادبی و هنری انجاميد. بايد بر اين نکته تاکيد کنيم که صدای هنرمند درصورت ارتباط بيشتر با فرهنگ جهانی و تاکيد بر فرهنگ بومی، بهتر شنيده خواهد شد.
مجابی ادامه داد: نکتهی ديگری که در سخنرانیام بر آن تاکيد کردم؛ خوشبينی من نسبت به نسل جديد بوده است. نسل ما از مشروطيت تا سال ۱۳۶۰ تداوم داشت. اما نوعی آرمانگرايی و تاکيد بر فرهنگ بومی در ما بود. اما از سال ۱۳۶۰ به بعد، نسل هنرمندان و روشنفکران ايرانی بيشتر با فرهنگ جهانی مرتبطاند تا با فرهنگ بومی و اين مسئله موجب شده است هنرمندان ارجاعاتشان بيشتر بر فرهنگ جهانی باشد. ايشان اين روزها بيشتر از ما از ميراث هنری و ادبی جهان استفاده میکنند. و اين مسئله در حوزهی انديشه هم رخ داده است.
جواد مجابی بر مسئلهی ديگری هم تاکيد کرد: اينکه هنرمندان و نويسندگان امروز ايران ديگر به جريانها اهميت میدهند تا به شخصيتها.
وی گفت: اين، عنصری است که دموکراتيک شدن يک فرهنگ را نشان میدهد. اين يک پيشرفت فرهنگی است. خاصه اينکه تا دو سه دههی قبل، مدرنيته برای روشنفکر و هنرمند ايرانی يک ايدهی مبهم بود. اين وضعيت با ترجمههای فراوانی که انجام شد، تغيير پيدا کرد. امروز روشنفکر ايرانی به مدرنيته از دريچهی نوذهنی نگاه می کند. او میداند مدرنيته به معنای نوسازی کالبدی نيست. مدرنيته به تخيل و تفکر در ذهن توجه دارد.
مجابی در ادامه از سه کتاب جديدش که به تازگی منتشر شده است خبر داد:”جونم واست بگه“ مجموعه داستان اين نويسنده است که به تازگی و توسط نشر Penpub در سوئد به چاپ رسيده است.
مجابی دربارهی اين مجموعه داستان گفت:”جونم واست بگه“ مجموعهای از هفتاد داستان کوتاه است که جنبههای اجتماعی طنزآميز دارند. اين هفتاد داستان در واقع تمثيلهايی هستند که به هفتاد طرح آميختهاند. در اين تمثيلها نوعی خلاصهگويی با يک مسئلهی فکری و اجتماعی عجين شده است. اين کتاب ادامهی ”روايت عور“ است. مجموعه داستانی که نشر ققنوس به چاپ رسانده است.
مجابی، همچنين از انتشار مجموعه شعر ”وطن روی کاغذ“ خبر داد. دفتری که شعرهای سال ۸۸ اين شاعر را دربرمیگيرد. همچنين ”شعر امروز خيابان“ نام دفتر ديگر اوست که به زودی منتشر خواهد شد.
مجابی دربارهی شعر بلند “نيزه ی مرد پارسی دور میرود“ که سرودنش را از چند ماه پيش آغاز کرده است، گفت: اين شعر نوعی بيوگرافی شخصی است که با سرگذشت ملی و جهانی درآميخته است. راوی در اين شعر درعين اينکه از خودش سخن میگويد از وضعيت ملی و جهانیاش هم میگويد. درواقع واکنشهای يک فرد دربرابر وقايع پيرامونیاش به خيال درآمده است.
جواد مجابی در خاتمه از رمان ”در طويله ی دنيا“ گفت. اين يازدهمين رمانی است که اين نويسنده مینويسد.