با سلام به همه آزاديخواهان جهان و خصوصا دست اندرکاران سياست جهانی. آری جرأت می کنم و به عنوان کودک اين جهان که از سر طبيعت در ايران زاده شده از طريق اين دستگاه مدرن و با تشکر از سازندگان آن همه جهان را خطاب قرار می دهم. که انسانيت و شرافت مادی و معنوی انسان مرز و بوم نمی شناسد و خصوصا با حضور اين دستگاه روز بروز فرا گير تر و بی مرز و بومتر هم میشود.
و چنان که از امضاء و نوشته اينجانب می توان فهميد من از پاسداران و بسيجيان صدر انقلابم و هم اينک نيزدر بين اين دو گرو که براستی بايد اکثريت قريب به اتفاقشان را قربانيان حکومت اسلامی و روحانيت شيعه ناميد در رفت و آمدم. از سالها پيش شايد از دو سه ماهی پس از انقلاب و از جريان پاوه در کردستان تا کنون شاهد جانبازيها، شرفتمنديها، جسارتها و صبوريها و شجاعتهای اين دو گروه که بايد هر دو را بازوان يک بدن ناميد بوده ام، در همينجا و به عنوان يک سرباز تجربه ديده بايد اشاره کنم، که در اثر حذف فيزيکی يا اداری وحشتناک فرماندهان ارتش شاهنشاهی و هرکس که خودی نبود مثل چپها و لاجرم عدم وجود کاردانی در ارتش و سپاه تمامی اين ضعفها با جانبازيهای گاهی نابخرادانه اين جوانان پرشور جبران شد و از کشته ها پشته ساخته شد. ( در اينجا بايد صادقانه بگويم که چپی ها مثل فدائيان و حزب توده و خصوصا مجاهدين خلق از باعثان اصلی اعدامهای صدر انقلابند ولی از آن پس آنها خود در آتشی که افروخته بودند قربانی شدند و ديگر معصومان و بيگناهان را نيز به آتش گرفتار کردند و اين درحالی بود که آخوند با لبخند نفر بعدی را برای سوزاندن زير نظر داشت) اين پاسداران و بسيجيان با جسدهاشان برای رسيدن آخوند به قدرت پل ساختند. گر چه در همان ابتدا اين جوانان را به عنوان نيروهای بدنی و نيمه خودی و فرمانبر و مقلد از وجود شکنجه و زندان آزاديخواهان بی خبر و برحذر می داشتند و در کنار آنان ولی درخفا از هيچ شکنجه و هر وسيله ای برای ارعاب و ارهاب بقول خودشان ضد انقلاب ابائی نداشتند بلکه رفته رفته که از سالهای اوليه انقلاب و حتی روزهای اوليه انقلاب دور شده ايم اين «بدن» به طور کامل بازيچه دستان در ابتدا ارتجائی و سپس خائن و در نهايت ضد ايرانی و ضد انسانی روحانيت شيعه قرار گرفت. اينجانب شاهد کشتارهای دهشتناک سالهای 1367 بوده ام با مطالعاتی که کرده ام به اين نتيجه رسيده ام که به احتمال قريب به يقين اين کشتارها با نوع کشتن، و استفاده بدنی از قربانی مثل ازاله بکارت دختربچه ها توسط پاسداران نورچشمی و فضا و مکان قتلها و نمايش آن برای ديگر قربانيان، یعنی حضور آنها در موقع قتل همرزمانشان برای باوراندن به روحانيت شيعه که ما واقعا جزو « توابين » هستيم، يا وادار کردن اينکه رفيقی رفيق ديگرش را برای اثبات تواب بودنش بايد تيرباران کند؛همه اين قتلها و شکنجه های غير انسانی را تنها می توان با قتل عامهای صدر اسلام و خصوصا ورود اسلام و مسلمان کردن به زور ايرانيان مقايسه کرد و بس. تمامی اين قتل و شکنجه ها همه از بنيادين شدن ايدئولوژيک و حتی توحيدی و مذهبی و الهی شدن زندان و شکنجه و قتل می آيد. اينجانب شاهد کسانی بوده ام که پس از اجرای حکم بدرگاه الله جبار و منتقمشان نماز خوانده و گريه کرده اند. سبعيتی عظيم به اذن الله. همچنين اينجانب شاهد شکفته گی و احساس رضايت و نزديکی بخدای مجريان حکمی بوده ام که ازپای جوخه ها اعدام به آسايشگاه باز می آمدند. ، اينجانب شاهد زنداني و شکنجه کردنهای بيشماری از آزاديخواهان، ديگر انديشان و ديگر مذهبان بوده ام. نمی توان باور کرد ولی اينچنين است که روحانيت شيعه برای بدست آوردن اطلاعات از متهمينی که آنها را فی الحال مجرم می داند هيچ محدوديتی در شکنجه قائل نيست. همه چيز برايش مباح و واجب است، وجوب قتل و شکنجه امروز از هر روزی رايجتر است آنها امروز و با استفاده از همه پرسی ها و آمار و ارقام مخفيانه ای که در جامعه انجام داده اند بخوبی می دانند که تعداد مخالفين حکومت روحانيون شيعه در ايران از مرز 95 در صد هم گذشته است. اينجانب در سه هفته اخير از نشست های اضطراری در بين سران نظام آگاهی پيدا کرده ام. گروهی معتقدند که بايد هاشمی رفسنجانی را وارد ميدان کرد تا دست کم بدوران پيش از خاتمی بازگشت کنيم. ولی رفسنجانی خود گفته است که «...جای امام خالی ست، و من اهل معجزه نيستم ولی اگر خود تشخيص بدهم که هنوز کاری ازم ساخته است لحضه ای درنگ نخواهم کرد...». ولی دستگاه رهبری ميلش به باند پنج است که عبارتند از حسين شريعتمداری، علی لاريجانی، احمدی نژاد، ذوالقدر، رحِم صفوی و دوستانشان در سپاه پاسداران. امروز در جناح رهبری گروهی قتل عام درمانی را تجويز می کنند. آنها معتقدند با کشتن هزار نفر در يک شب(واين عدد هزار نفر را بارها شنيده ام) و ترساندن بقيه و معامله هسته ای وسياسی و اقتصادی با آمريکا و اروپا پايه های نظام را برای پنجاه سال تظمين خواهند کرد. برای اينکار نظريه اين است که پس از آن معامله با غرب و وانمود کردن ايستادگی در برابر آنها، رهبری بايد با «يک حرکت انقلابی»، انقلاب ديگری را رهبری کند. و آن اين است که پس از اين قتل عام درمانی رهبری به شهرهای مختلف ايران سفر کند و از مردم دعوت کند که برای گرفتن و پول و حل مشکلاتشان به رهبری نامه بنويسند و از او تقاضای کمک کنند و رهبری به هر کس به قدر حاجتش پول بدهد.البته رهبری در چند مسافرتش از جمله به قزوين و همدان اين باج دهی را انجام داد و تجربه کرد. و البته گروهی نيز که فعلا از حاشيه نشينان در نظام هستند، مثل بعضی از اصلاحطلبان و بعضی از جناح راست معتقدند که چون مسئله در جامعه روز بروز همه گيرتر میشود بايد گروهی نيز در خود نظام مسئله رفراندوم را پيش بکشند تا روز موعد رفراندومی صوری بر پا کنند و دوباره حکومت اسلامی دومی را علم کنند. در هر حال آنچه را بايد همه آزديخواهان چه آنها که در ايرانند و چه آنها که در خارج بسر می برند به آن توجه کنند و خصوصا آنها که در خارجند هم خود بدانند و هم به زبان کشور ميزبان آنرا ترجمه کنند و در اختيار دولتمردان و آزاديخواهان و مطبوعات آن کشورها قرار دهند اين است که حکومت روحانيت شيعه، آزاديکش ترين و زنداني دارترين و شکنجه گرترين و نژادپرست ترين و در نهايت آدمکشترين حکومت های جهان است. وچه نژادپرستی ای بالاتر از نژاد پرستی دينی؟ امروز اين رژيم از هيچ پايگاهی در ايران برخوردار نيست. ملت ايران امروز از اروپا و خصوصا از فرانسه که پشتيبان درجه اول حکومت اسلامی و اين رژيم ضد انسانی ست بسيار خشمگين است. امروز حتی نظاميان وطن پرست، کسانی که ايران دوست هستند و در همين حکومت فاشيستی کار می کنند از اينهمه تاجر مسلکی فرانسه و اروپا به تنگ آمده اند. من خود در دو وزارتخانه از چند نفر از کارمندان شنيدم که جاک شيراک را آيت الله شيراک خطاب می کردند. اين برای حکومتی که خودش را مهد آزادی می داند چه فرانسه و چه اروپا شرم آور است. آقای جاک شيراک بايد بداند که در بهترين شرايط چگونه در زندانهای ايرا و خصوصا زندان اوين با داروهای سمی و خطرناک مثل جوهر تربانتين در زندانی تب مصنوعی ايجاد می کردند و می کنند و درجه حرارت زندانی را به چهل و حتا بيشتر می رسانند تا بميرد يا او را ترس احاطه کند و در حالت هذيان اعتراف کند که جاسوس سيا وموساد و اسرائيل و انگليس است و پول از خارجی می گيرد و ... همان کاری که با مهندس صحابی و سيامک پورزند کردند و می کنند، و هزاران فجايع ديگر که با دکتر سامی و علی اکبر سيرجانی، زهرا کاظمی و آيت الله شريعتمداری و پويند و مختاری و پروانه و داريوش فروهر و امروز هم با اکبر گنجی و عباس عبدی و ناصر زرافشان و انصافعلی هدايت ، احمد باطبی، و برادران محمدی و رضا عليجانی و هدا صابر و تقی رحمانی و دها وبلاگنويس و اينترنت نويس و روزنامه نگار و هزاران زندانی بي نام بي کس می کنند.
advertisement@gooya.com |
|
اروپا و آمريکا بايد بدانند که دوری جستن از ارزشهای آزاديخواهانه ای که خودشان سازندگان آن هستند، زيرپا گذاشتن باورهای دموکراتيک که آنان خود آفرينندگان و استادان آن بوده اند در خور شرافت انسانيشان نيست. اگر اقتصاد را با انسانيت، سياست را با آزادی و آزاديخواهی مترادف نکنيم، حاصل اين می شود که شما امروز ضامن يکی از ستمکارترين و جبارترين و ارتجائيترين حکومتهای جهانيد. امروز روز تقويت نيروهای آزاديخواه ايران است. اگر حکومت در ايران عوض شود می توان اميدوار بود که مبارزه با تروريسم در جهان نيز به سر انجامی برسد. چه کسی نميداند که گروه القاعده و همه تروريسم جهانی امروز ريشه در حکومت صالحان ايران دارد؟ چه کسی نمی داند ايران در پشت صحنه تمامی عمليات تروريستی عراق است؟ جهان حتی برای امنيت خودش بايد به ايران و ايرانی کمک کند تا حکومت اين فرقه نژادپرست تروريست پرور را بدون خشونت از کار بر کنار کند. برای اينکار يک رفراندوم فراگير و با حضور بازرسان و نمايندگان سازمان ملل و ديگر سازمانهای بين المللی در ايران سازمان داده شود. در غير اين صورت نه تنها آدمکشی و آزادی کشی و شکنجه و زندان در ايران سکه رايج خواهد ماند، بلکه سلاح تروريسم پيوسته در دستان روحانيت شيعه باقی خواهد ماند تا هر گاه چيزی بر وفق مرادش نرفت به آن دست يازد. خانمها و آقايانی که شانس زندگی در خارج از کشور و خصوصا شانس دانستن زبانهای خارجی را داريد نوشته اين برادر کوچکتان را که خواهان نام و شهرتی نيست ترجمه کنيد تا هر چه بيشتر حکومت اين فرقه که اگر بماند ايران را عراقی ديگر خواهد کرد رسوا شود. بدانيد که چندان فرصت نداريم. اين اخطاری واقعی ست.
تذکر: اينکه از آنجا که ما انسانهای صغير زير سايه حکومت امام زمان و صالحان دربار او زندگی می کنيم و اينترنتمان فيلتر شده اگر اين نوشته و هر نوشته ای در جهت آزادی ايران بدستتان رسيد خواهش می کنيم آنرا بصورت نوشته (و نه فقط آدرس سايت) برای ما فيلترزدگان ميل کنيد. و ديگر اينکه خواهشمندم که اين مطلب را همه سايتها منتشر کنند تا به بيشترين تعداد مردم برسد، زيرا ما در ايران؛ شانسی، گاهی می توانيم مطلبی را از سايت فيلتر شده ای دريافت کنيم.
تهران ميدان محمديه محمود ح بسيجی سابق