دموکراتها در انتخابات سنای آمريکا توانستد با ۵۱ کرسی در قبال ۴۹ کرسی برتری جمهوری خواهان را پايان دهند.
جمهوری خواهان در ايالت ويرجينان و مانتانا که پايگاه مستحکم انان بود شکست خوردند.
دمکراتها توانستد برتری کنگره را هم از سال ۱۹۹۴ بدست بگيرند که همه نشان از رای مردم آمريکا برای ناراضی بودن از جمهوری خواهان بود.
و اين قسمت از ليبرال دموکراسی زيباست که مردم خشم خود را درموقع رای دادن پای صندوقهای رای نشان ميدهند.
حضور آمريکائيان در اين دوره چشمگير بود. و اين با ر رای گيری به شيوه ماشينی صورت ميگرفت.
جورج بوش بسرعت اين پيام مردم را گرفت و رامسفيلد قربانی جنگ طلبی های خودش و باند نو محافظه کارشد. اهميت رامسفيلد در اين بود که وی جوانترين وزير امريکا بوده است و در ۶ دوره به عنوان وزير خدمت کرده بود. وی در دولت بوش پدر و پسر خدمت کرده بود و بوش هوادار سرسخت وی بود.
اگر حادثه جديدی رخ ندهد جمهوريخواهان انتخابات ۲۰۰۸ را از دست خواهند داد.
روابط با مسلمانان و اسرائيل
هر چند اولين مسلمان آمريکائی از حزب دموکرات وارد کنگره شد. ولی راه طولانی برای متعادل کردن سياست خارجی آمريکا عليرغم لابی با نفوذ اعراب در کنگره هست .
هنوز عليرغم از دست دادن ۲ تن از جمهوری خواهان که هميشه بطور علنی و افراطی از اسرائيل دفاع ميکردند همچنان کنگره طرفدارا سرائيل باقی خواهد ماند کسانی مانند Santorum Rick
آمريکای لاتين
دانيل ارتگا عليرغم مخالفت رسمی آمريکا به رياست جمهوری نيکاراگونه رسيد.
دانيل ارتگا رهبر سانديستها اولين رهبری بود که عليرغم اينکه توسط مبارزه مسلحانه ديکتاتوری ساموزا در سال ۱۹۷۹ را سرنگون کرد.
ولی د رانتخابات زمانی که به رقيب مورد حمايت آشکار کاخ سفيد خانم چامورا باخت از قدرت کنار رفت.
خانم چامورا بعدا بدليل فساد مالی مجبور به کناره گيری شد.
ارتگابعد از ۲۰ سال به رياست جمهوری رسيد .
حال مقايسه کنيد مسعود رجوی که برای به قدرت رسيدن خودش را به اب و اتش زدو به صدام و آمريکا متصل کرد زيرا وی معتقدبه سياست يا هيچ چيز و يا همه چيز بود. که در سياست جهانی ديگر وجود ندارد .
صدام و تقاضای بخشش
صدام که حکم اعدامش صادر شده است در جلسه امروز دادگاه يادش افتاده که سخن از وحدت کند و همه را به بخشش از يگديگردعوت ميکند و البته بخشش خودش. کسی نيست بگويد مردک ديکتاتور وقتی افراد بی گنا ه را اعدام ميکردی چرا ياد بخشش نبودی.در هر حال
باختن جمهوری خواهان و استعفای رامسفيلد و تايئد حکم اعدام صدام توسط آمريکا و انگليس و انتصاب ريئس قبلی سيا به جای رامسفيلد ودرخواست هيللاری کليتنو ن برای مذاکره با ايران و کره شمالی و سوريه قبل از انتخابات امروز و پيروزی وی که برای رياست جمهوری خيز برداشته است همه نشان از تغيير روش آمريکا در عراق دارد که اين به مفهوم باز هم وخيم تر شدن اوضاع بر عليه گروه رجوی و به نفع جمهوری اسلامی هست. يعنی حمله نظامی از دستور کار برداشته می شود.
ديروز يک مقام آمريکايئ در رورنامه هارتز اعلام کرد که اسرائيل نمی تواند به تنهائی به جمهوری اسلامی حمله کند. حسنی مبارک گفت قبل از هرگونه حمله به ج.ا. ۱۰۰ بار فکر کنيد. تجربه حزب الله لبنان و حماس و اسير داشتن ۳ سرباز اسرائيلی تنها باعث فشار بر دولت الموت اوهمر است . نظر سنجی در اسرائيل نشان داده است که اسرائيلی ها وی و وزير دفاع امير پرتز را فاسد ترين رهبران اسرائيل می دانند . بنابر اين اسرائيل در موقعيتی نيست که جنگ جديدی را شروع کند .
.
بازی با کارت
اتفاقا جمهوری اسلامی در حاليکه کمترين مشروعيت را در زمان حاضر دارد و از هميشه در متزلزل ترين شرايط داخلی و خارجی قرار دارد ولی با کارتهای خود بخوبی بازی ميکند. با درنظر گرفتن دستور کار تغيير رژيم نه از منظر يم دولت ملی و دموکرات.
جمهوری اسلامی بابازی کردن کارت زمان و استفاده از تضاد بين اروپا و آمريکا توانست حکومت خود را برای مدت بيشتری حفظ کند . جمهوری اسلامی در حال حاضر دست بالا را در منطقه دارد.
آمربکا برای پيروزی در عراق نياز به همکاری جمهوری اسلامی دارد و جمهوری اسلامی هم برای ثبات در عراق نياز مند حضور آمريکا ست. همانطور که خاتمی هم در انگليس هفته گذشته بيان کرد.
گروه رجوی بدرستی در مورد وقت کشی ج .ا. سخن می گفت ولی مهم اين است که انها هرگز نتوانستند اتحاديه اروپا را د ران مورد قانع کنند جريان رجوی يک نکته را نخواست قبول کند که اتحاديه اروپا به هيچ قيمتی حاضربه تغيير در ايران نيست زيرابخوبی از قدرت و علاقه امريکا به منطقه آکاه هستند و ميدانند در صورت درگيری ، سر اروپا مانند عراق بيکلاه خواهد ماند.
رژيم ايران طرفدار سرمايه داری آزاد و اقتصاد آزاد است بنابراين مشکلی در اين موضوع ندارند تنها مسئله عمده موضع ايران در قبال اسرائيل هست که انهم تاکتيکی و درجهات منافع ج.ا. است نه مردم فلسطين که قابل مذاکره است . اروپا هيچ گاه حامی سرنگونی مسلحانه هيچ دولتی نيستند.
اگر کسی اين پارامتر را درک کند درک بقيه مسائل اسان خواهدبود.
بايد منتظر حرکت جمهوری اسلامی در تعليق غنی سازی بود سفر لاريجانی به مسکو در روز جمعه را بايد دنبال کرد. زيرا هر گونه تعليق در حال حاضر با پيروزی دمکراتها ميتواند سياست برد-برد برای ج.ا. و آمريکا را داشته باشد . سياستی که مقامات ج.ا. انرا دنبال می کنند.
شاخص اهميت حضور سياسی
در سياست وقتی ميتوان موثر بود که با داشتن تحليل درست ، يک پايگاه مردمی داشته باشی. شما فکر ميکنيد سفيران اروپائی در تهران مغز خر خورده اند و موقعيت و جايگاه اجتماعی سازمان را نمی دانند.
هر وقت سازمان توانست يک تطاهرات ۱۰۰ نفره غير مسلحانه (نه صادر شده از خارج ) در تهران ترتيب بدهد انوقت نظر اتحاديه اروپا به جريان فعلی تغيير خواهدکرد.
در دنيای سرمايه شاخص برای سنجيدن حرکتهای سياسی است و ان وامکنش بازار سهام است که نگرانی و يا اعتماد بخش خصوصی را نسبه به سياستهای دولت ها نشان ميدهد
يادم می آيد در زمانی که سازمان توانست در يک عمليات اولين اسير را از ارتش بگيرد و سازمان انرا با هياهوها يفراروان در راديو اعلام می کرديک فعال به گفت د رزمانی که جنگی درگير است و روزانه صدها نفر کشته و زخمی می شوند و روزانه يک ميليارد دلار هزينه ان است . يک اسير و غنيمت يک تفنگ اصلا جائی در اين معادله جهانی در حال حاضر ندارد.
به دو پارامتربايد توجه کرد يک افزايش قيمت نفت به دلارو ديگری واکنش بازار بورس جهانی.
يعنی آمريکا به هيچ وجه اجازه نخواهد داد که کسی دلار را تبديل به يورو بکند اين خط قرمز آمريکاست ونيز کنترل صدرو نفت را بايد در دست داشته باشد و نه مسئله اتمی. زيراامريکا هزاران موشک اتمی دارد که در صورت استفاده جمهوری اسلامی بشرط حاضرشدن ان تا سال ۲۰۰۹ در ويران کردن ايران هيچ ترديدی نخواهد کرد.
ولی از انجا که دلار نفتی از سال ۱۹۹۸ پشتوانه ارزی خزانه داری امريکا ست که به موجب قرار داد سری تمامی فروش نفت کشورهای عربی خليج فارس در آمريکا سرمايه گذاری خواهدشد و اين دلارها پشتوانه ارزی خزانه آمريما هست و نه طلا درعوض امريکا از منطقه دفاع خواهد کرد و به اعراب اجازه خواهدداد که بدون ويزا به آمريکا سفر کنند.
يعنی کاهش صدورنفت به مفهوم کاهش خزانه امريکا و بحران جدی اقتصادی و سقوط اقتصادی آمريکا والا ا زنظر نظامی حداقل تا دودهه دگير امکان شکست نظامی آمريکاد ر خاک خودش وجود ندارد.
باز ار سهام
پس از سخنرانی بن لادن است که بازار سهام بالا و پائين می شود.امروزه اصلی ترين شاخص
اهميت يک سخن و يا ديدار واکنش بازار بورس جهانی است . .
دعوت شدن به يک کشور اروپائی که وزنه ای هم در اتحاديه اروپا نيست و خوشحالی کردن برای ان فقط مصرف داخلی دارد. مانند اينکه در خاورميانه طرفهای اصلی مصر ، ايران ؤاسرائيل و عربستان و تا حدودی سوريه واردن هستند والا لبنان و بحرين و کويت که نمی توانند نفوذ جدی سياسی در منطقه داشته باشند . دچار توهم وجنگ لفظی نشويد.
وقتی که خمينی به شاه اردن در سال۶۱ حمله تبليغاتی ميکرد ملک حسين با رجوی در پاريس ملاقات کرد وی که يکی از سياستمداران کهنه کار بود بعد از اينکه روابط بهتر شد ديگر چنين ديدارهائی صورت نداد .
کما اينکه صدام با از دست دادن پايگاه مردمی سازمان و پايان جنک ديگر با رجوی ديدار علنی نداشت .
به اين ديدارها مانند ديدارهای هنرپيشگان و خوانندگان است که خبر ساز است والا تاثيری بر سياست جدی ندارد و بسرعت فراموش ميشود.
بعد از اعلام آزمايش اتمی کره شمالی بازار سهام ژاپن واکنش خفيفی نشان داد زيرا عليرغم تمامی واکنشهای ژاپن آنها آمادگی اعلام انرا از قبل داشتند. بقيه مسائل هم مانورهای سياسی است. سياست يک راه دراز مدت است که بايد صبر و برنامه د ران داشت.
advertisement@gooya.com |
|
آمريکا را بوش اداره نمی کند سرمايه های جهانی و صنايع نطامی آمريکا هستند که قدرت را در دست دارند. آنها برايشان سود اوری مهم تر از جان انسان هاست .
اتفاقا اگر قرار باشد اتفاقی بيفتد ملاقاتها در پشت پرده انجام خواهد شد نه در جلوی دوربين عکاسها.
حل مسائل جهانی و يا ايران کدام مقدم تر است؟
قبل از پيروزی دمکراتها جورج بوش به شدت به رهبر دمکراتها د رکنگره، خانم پلوسی با عباراتی نظير “ امپراطور بدون لباس “ ،. کسی که طرحهايش باعث شکست امريکا به ترروريستها خواهدشد ، ياد کرد ولی بعد از اينکه نتيجه انتخابات و رای مردم را دريافت بسرعت به وی تلفن کرد تا راه کارهای مشترک را پيدا کنند منافع امريکا برا ی انها مهمتر از منافع حزبی است. همان کاری که ال گور با پذيرفتن شکست در برابر بوش کرد عليرغم تعداد رای بيشتر پذيرفت تا بحران سازی نکند. وی هم می توانست با اعلام جنگ مسلحانه از منافع حزبش دفاع کند ولی در دموکراسی ليبرال، رقبا يک اصل بازی را پذيرفته اند که هر چند گاهی نوبت انان ميشودو بايد با يکديگر کار کنند. بد نيست مقايسه کنيم احزاب اروپا و امريکا را با احزاب ايرانی از مشروطيت به اين طرف که حاضر نيستند کمتر از مسائل جهانی را از اسرائيل و ويتنام و اعراب و لاتين و سرمايه داری جهانی و فقر جهانی را حل کنند و البته مسائل مردم اييان به بعد از حل شدن اين مسائل جهانی است . کمتر سياستمدار ايرانی و فعال سياسی است که راه حل اين مسائل را در جيب خود نداشته باشد و اشکال هم در همين جاست.
آيا زمان ان نرسيده است که ابتدا به مسائل داخلی ايران و منافع مردم ايران بپردازيم بعدا مسائل جهانی را حل و فصل کنيم.
ssultanpour@yahoo.com
www.kanoun-e-bayan.blogspot.com