دولت ليبرال انتاريو ۲۰ ميليون دلار به سازمانهای غير دولتی از مليتها ی مخنلف پرداخت کرده است .. وزير مهاجرت عملا نشان داد ه است که بسياری از اين کمکها بدون بر رسی و حتی بعضی ها بدون پر کردن فورم تقاضا بوده است . با توجه به موارد اعلام شده د رمجلس استان ( کويئنز پارک ) اين کمکها جهت دار بوده است و حداقل د ر مورد ۲۰۰۰۰۰ دلار به انجمن ايرانيان کاناديان کاميونيتی سنترکه همه هفت عضو هيئت مديره ان يا عضو و يا ارتباط نزديکی با ليبرالها دارند شکی باقی نمی گذارد که با نگرش حزبی انجام شده است .
دولت ليبرال عملا جامعه را به خود ی و غير خودی تقسيم کرده است که اصول اساسی دموکراسی را که دسترسی يکسان همه شهروندان را تضمين ميکند را نقض کرده است. مبلغ ۱۳ ميليون دلار به سازمان JUA داده شده است.
در حاليکه معبد هند وهای هاميلتون که سال گذشته بر اثر اتش سوزی عمدی نژاد پرستان ۱۴۰۰۰۰۰هزار دلار خسارت ديده بود کمکی دريافت نکرده بود. .
از انجا که دولت ليبرال اکثريت پارلما ن را در دست دارند به درخواست احزاب مخالف محافطه کار ( پی سی ) و ان .دی .پی برای تحققيق در مورد نحوه پرداخت اين کمکها در طی ۱۰ روز گذشته پاسخ نداده اند و اين احزاب انها هم سعی دارند که ليبرال ها را مجبور به اين کار کنند. چه پذيرش تحقيق و چه تعويق ان در روز انتخابات تاثبر منفی بر تصوير افکار عمومی حزب خواهد داشت.
مطبوعات هر جامعه آينه تمام نمای آن جامعه
تمامی روزنامه های انگليسی زبان در انتاريو به اين مسئله پرداختند. ولی مطبوعات ايرانی از ان بسادگی گذشتند . د راين ميان انتقاداتی از شهروند شنيده شد که بهتر است در مورد ماهيت ان صحبت شود. ازشهروند می توانست با توجه به سابقه اش ( در دوران قبل از اينترنت ) نقش سازنده ای در کمک به طرح مسائل ايرانيان در داخل کشور داشت نقش سازنده تر ی را پيش می گرفت و با تعميق مبحث ؛ جامعه ايرانی با اکثريت خاموش ان و نيز افراد وابسته به حزب را در اتخاذ يک سياست مشتر ک همگانی در دفاع از جامعه ايرانی پيش می گرفت .
ذکر اين نکته را ضرور ی می دانم که شهروند با انتشار مطالب قبلی من که بدون ذکرنام اين انجمن بود و نيز مطلب " خانه ايران آرزوی دست نيافتنی ؟" نشان داده است که ا زهمه مطبوعات حاضر در جامعه ايرانی آزادانه تردر نقد مسائل جامعه ايرانی بر خورد کرده است . و از حق نبايد گذشت شهروند هميشه در حمايت از کارهای فرهنگی و هنزی و سياسی پيشقدم بوده است .
والا بعيد می دانم که کسی نه اميدی به طرح مسا ئل جامعه ايرانی در هفته نامه هائی داشته باشد که صاحبان ان ا چند سال پيش توزيع اگهی های بازرگانی (فلاير ) را داشتند بعدا ديدند اگر چند تا عکس نيمه لخت زنان و خبرهای هنرپيشگان بدون ذکر منبع را لابلای اين آگهی بگذارند کارشان جذابيت بيشتری خواهد داشت و آنقد ر پولساز بود که ه رکدام ازشرکا يک هفته نامه کيلويی دراوردند که هر چند کاری به کار جامعه ايرانی نداشته و ندارند.ولی پولسازترين از قبل صاحبان مشاغل ايرانی هستند.
البته من قبلا هم پيشنهاد کرده و فکر می کنم با توجه به تغيير بافت جمعيت اير انی در کانادا بويژه نسل جوان ما و نيز نقش اينترنت و وب لاگ نويسی توسط انا ن؛ نياز به يک بررسی جدی برای اينکه مخاطبان نشريه ها چه کسانی هستند می باشد اگر می خواهند در سالهای آنيده هم حضور مفيد داشته باشند .
شکی نيست که مطبوعات نقش مهمی در دموکراسی ها و در بيان نظرات مردم دارند . بنابر اين اگر مطبوعات يک جامعه نتوانند ويا نخواهند ( بهر دليل ) مسانل و نيازها ی جامعه را مطر ح کنند و نقش رابط فرهنگی بين سياست گذاران و مردم را ايفا کنند ان جامعه رشد نبافته است.
از سوی ديگر وقتی که جامعه ای مانند ما که در کشور انگليسی زبان نشريه معتبر انگليسی زبان که بتواند ارتباط با جامعه ميزبان را بر قرار کند نخواهد توانست جايگاه واقعی خود را د ر سيستم سياسی و برنامه ريزی کلان ان جامعه داشته باشد
من شخصا معتقدم که تکثر رسانه ای مثبت است و لی تا وقتی مردم انر ا جدی نگيرند مطبوعات جدی هم نخواهيم داشت.
ادای دين ما به دموکراسی
اگر مابه عنوان روزنامه نگار ايرانی باعث شديم که دست و دلبازی های حزب ليبرال به دوستان و هواداران خود رو شود نشان داد که همه جامعه ايرانی به انچه که در دولت می گذرد بی تفاوت نيست و مانند اکثريت دوستان ايرانی حزب ليبرال که تلاش می کنند تا بجای درخواست از دولت برای جبران لطمه ای که به اعتماد جامعه ايرانی با تخصيص ۲۰۰۰۰۰ دلار به ليبرال های ايرانی بدون اطلاع جامعه ايرانی لطمه جدی زده است ؛ از حزب دفاع می کنند . سوالی که اين دوستان بايد جواب بدهند اين است که ايا تمامی جامعه ايرانی به يک حزب وابسته هستند و يا تنوع احزاب وجود دارد . پس چرا مانع ارتباط سالم بين جامعه و احزاب می شويد . حداقل وظيفه خود تان را د ر مورد اطلاع رسانی درست به حزبتان انجام نداده ايد که جامعه ايرانی برای رسيدن به يک وزير نياز به پارتی بازی داشته باشد .
حضور در پارلمان
روز دوشنبه ۲۱ آوريل که به دعوت ان. دی پی به پارلمان انتاريو رفتم و در موقع سوال از دولت به نامه های من به دولت و وزرا اشاره شد که بدون پاسخ مانده بود.
زمانی که گرگ سوربارا وزير اقتصاد از صندلی خودش بر خاست و به جايگاه من امد من به عنوان يک ايرانی با وی با احترام استقبال کردم و بوی گفتم که من از اينکه اين مشکلات برای شما پيدا شده ناراحت هستم و لی قبل از اينکه نامه به رهبران احزاب مخالف را در مارچ ۲۴ بنويسم به مسول حزب در ريچموند هيل رسما اطلاع دادم و از و ی تقاضا کردم که به شما اطلاع بدهد که اين موضوع را زودتر به نفع جامعه ايرانی سر و سامان بدهيد . اين دوست حزبی به من گفت دفتر وی بدليل نفوذ " فرد ی" که منافع خودش را به منافع جامعه ايرانی ارجح می دارد امکان دسترسی به گرگ سو.بارا و وزير بهداشت را ندارد.
سوبارا گفت من نامه را نديده ام گفتم اين را بايد از دفترتان پرسيد. وی سعی کرد علت عدم ديدار با ان سمول حزبی را د رفوريه به گردن زمان بودجه بيندازد.
من به وی گفتم که اين برای جامعه ما خوب نيست و سوربار ا که هنوز از اينکه با بی توجهی و تکيه بر اطلاعات يک نفرخود خواه موقعيت حزب و خودش را در خط انداخته بود گيج بود کفت بله سالها در جامعه شما تاثير خواهد داشت. براستی حزب ليبرال با وجود چنين دوستانی نياز به دشمن ندارد.
بدنيست اشاره کنم که نامزد حزب ليبرال از ريچموند هيل بدليل مخالفت همان شخص مدت ۶ ماه بود که از ديدار با وزير اقتصاد که در ضمن تاييد کننده نهائی نامزدهای حزب ليبرال هم هست . محروم شده بود.
حال تصور کنيد که نامزد مزبور موقع تقسيم بودجه ؛ چه قدر می تواند برای شهر حوزه انتخابيش پول بگيرد.
گفت و گوی با خبرنگاران
در پاسخ به سوال خبر نگاران بعد از جلسه پرسش و پاسخ گفتم که من از تابستان سال گذشته در مورد اين کمک خبرداشتم و د رمورد ان بدنبال اطلاع رسانی به چامعه ايرانی بودم . حداقل از ۹ فوريه ۲۰۰۷ رسما از وزير اقتصاد که مشکلات از وی در مورد جامعه ايرانی بدليل انحصار دسترسی ايرانيان به وی در اجازه يک نفر ايرانی دوست وزير سر چشمه گرفته است تقاضای مصاحبه کردم و ۳ با ر حتی به ای ميل من جواب داده نشد و نامه های متعاقب ان که حداقل بخشی از دوستان ايرانی عضو حزب ليبرال و عضو هيئت مديره "ايرانيان کاندادين کاميونتی سنتر" د رجريان ان بوده اند .
د ر مصاحبه با خبر نگاران هم گفتم جامعه ايرانی اعتبارش را ذره ذره برا اثر کار و تلاش افراد جامعه بدست اورده است و اين عدالت نيست که به علت اشتباه يک وزير و يا دولت جامعه ما انگشت شمار شود..
انها در مورد پول پرسيدند گفتم ما بالاتر از پول را می بيتيم . ما سعی کرده ايم که جامعه را به شرکت د رانتخابات تشويق کنم. با اين شيوه عدم پاسخ گوئی دولت و بی اعتنائی انان > بسياری با سابقه تلخ سياست در ايران ؛ اعتماد خود را به سيستم سياسی از دست خواهد داد. و اين به معنی تاخير در ادغام در يک جامعه بزرگتر بنام کاناداست.
من تمامی راهها و قدمهائی را که در يک سيستم سالم دموکراتيک بايستی طی ميشد در طول ۱۰ ماه بر داشته ام.. اگر قصد ما عليه يک حزب بخصوص و يا نماينده ان بود که قاعدتا بايستی بدن اطلاع انان و در سال گذشته انجام می شد. د رحاليکه رونوشت نامه ها تمامی احزاب بوده اند.
سوال کردن وظيفه ماست و پاسخ دادن وظيفه آنان
به عنوان روزنامه نگار ، به عنوان فعال اجتماعی نمی توان بی تفاوت بود . سالها زندگی در تبعيد هر چند زيبا و دموکراتيک و فعال بودن در زمينه ها ی اجتماعی و سياسی اين را يا د گرفته ايم که بايد سوال کنيم و ظيفه انان اين است که اخلاقا پاسخگو باشند. اخلاق بالاتر از قانون عمل می کند .
هفته نامه ايران استار نوشت
" پول خوردند که خوردند ۲۰۰ هزار دلار هم شد پول . وی اضافه کرده بود از حسودی اينکار را کردند.
من بعضی از اعضای هيت مديره را می شناسم . شکی نيست که اين دوستان نيت خوبی هم داشته اند ولی تنها خوب بودن کافی نيست . در کارهای عمومی با پولهای مردم نمی شود سورپرايز کرد.
شما اگر وارد کارهای سياسی و عمومی شديد ديگر نمی توانيد بسيار ی از کارهای را که برای ادم ها ی معمولی
ممکن است نه تنها مجاز باشد بلکه به ان هم افتخارکند . حتی در کارهای داوطلبانه اگر داوطلبی کار اشتباهی بکند دامن موسسه مربوطه را خواهد گرفت. شما اسمی انتخاب کرده ايد که تمامی جامعه ايرانی را نمايندگی می کند د رحاليکه جامعه در ابتدا ادر بی خبری نگهداشته شده واز ان اگاه نبود و وکسی راهم جامعه به نمايندگی خودش انتخاب نکرده است .
اگر يک اسم گلی و يا بلبلی و يا اسم شخصيتی را انتخاب کرده بوديد با زهم نام گذار ی شما کمتر سياسی می شد.
نسل های اينده ايرانی هيچ گاه نخواهند توانست موسسه ای که حتی نزديک به اين اسم باشد را انتخاب کنند.
چگونه دوستان می خواهند زمينی به ارزش چند صد هزار دلار بخرند در حاليکه در يک سال تنها توانسته اند ۱۵ هزار دلار جمع اوری کنند با اينکه از برتری معافيت مالياتی برا ی کمک دهندگان هم بر خورداربوده اند . اين بی برنامگی نشان می دهد انان درگير اختلافات داخلی و باند بازی های خود بوده اند تا فکر جامعه ايرانی.
اين در حالی است که بعضی از فعالين اجتماعی با برنامه توانسته اند بدون کمک دولتی برای کودکان کم درامد تا سالی ۵۰ هزار دلار کمک مالی از طريق تلاشهای فراوان جمع اوری کنند.
بعد از گذشت ۱۴ ماه هنوز به دفتر ی و نه طرحی و به بر نامه ای به اطلاع مردم رسيده است.. بخش آسيب پذير جامعه ما نياز به مراکزی که به انان کمک کند دارد ولی متاسفانه دست اندرکاران مرکز مزبور که بنظر می رسد به دليل ارتباطات حزبی و نيز شغلهای خوب با در امدهای کافی اصلا شتابی برای راه اندازی و سرويس دهی ندارند.
دوستان بجای پاسخگوئی در يک اطلاعيه يک صفحه ای مرا متهم به شائبه سازی می کنند. در حاليکه خبر رسوائی مالی در راديو و مطبوعات برای يک هفته دنبال ميشود.
براستی علت خجالت شما از اينکه جامعه ايرانی بدانند دوستانی که مانند رابين هود برايشان فعاليت می کنند چيست ؟
چرا نمی گويئد اعضای هيت مديره چه کسانی هستند ؟
چرا کسی زير اطلاعيه را که با تاخير ۱۰ ماهه صادر شده است و نوشدارو پس از مر گ سهراب است را امضا نمی کند.؟
چرا دو نفر از اعضای هيت مديره استعفا کرده اند هيچ کسی توضيحی نمی دهد
.
آيا اين نيست که دوستان نمی توانند فعاليتی زودتر از سال ۲۰۰۴ و زلزله بم در کارنامه فعاليت هايشان برای جامعه ايرانی را نشان بدهند. ندارند يعنی بر عکس ادعاهای وزير مهاجرت که می گويد انان در ۲۰ سال گذشته برای جامعه ايرانی کارکرده اند..
(متن گفتگوی ميسا ملکی ؛ حقوقدان در کميته پارلمان در۱۹ اکتبر ۲۰۰۵ در هنگام معرفی شدن برای عضويت در کالج پرستاران توسط دولت ليبرال انتاريو)
سوال ديگری که داريم اين است که از چه زمان يک رستوران که پاتوق ليبرالها شده است و رقص عربی هم دارد مرکز فرهنگ ايرانی ها شده است که مراسم دريافت چک را دران گذاشته ايد.
اگر منافع جامعه ايرانی نبود همه انچه را که می دانستيم می نوشتيم تا مشخص شود دوستان چند مرده حلاج هستند.
اجازه بدهيد مثالهای روشن تری برايتان بياورم
اگر شما در قلک فرزندتان پول بريزيد و يک روز بدون اجازه و اطلاع وی پول برداشت کنيد شما کار غير قانونی نکرده ايد و لی کارتان غير اخلاقی است .
می دانيد اگر سهام شرکتتان که در بازار بوس هست به دوستان و يا افراد فاميل خود توصيه کنيدو اگر حسابرس ان شرکت باشيد يک کار غير قانونی کرده ايد و هم کار غير اخلاقی . چرا زيرا فرصت عادلانه را از افراد ديگر جامعه گرفته شده است و اين سيستم را زير سوال می برد .
کنراد بلاک ميليارد مشهور انگليسی و شهروند سابق کانادا بز رگترين سهامدار شرکتش که مطبوعات بزر گ دنيا منجمله نشنال پست رادارد به دليل اينکه بدون اجازه ديگر اعضای هيئت مديره پولهای خودش را به اعضای خانواده اش داده بود در دادگاهی در امريکا در حال محاکمه است و در صورت اثبات جرمش به ۱۰۰ سال زندان محکوم خواهد شد.
زيرا شما به سهامداران و شرکا و دولت پاسخگو هستيد.
ژنرال کانادائی ؛ استوار/ کميته چی ايرانی
هفته گذشته در يک ميز گرد مطبوعاتی با شرکت چندين نفر از روزنامه نگاران اقليت در کشتی جنگی هاليفاکس که در تورنتو لنگر انداخته بود آدميرال رابرتسون معاون ستاد نيروی دريائی کانادا در اتاق جنگ مدت يک ساعت گفنگو کرد و به سوالت ما پاسخ داد منجمله سوال من د رمورد نقش کانادا در خليج فارس و چلوگيری از يک فاجعه انسانی با توجه به تنگ بودن خليج فارس .
وی به تمامی سوالات پاسخ داد و معاون وی هم گفت که ما هنوز در مورد اقليتها در نيروی دريائی پيشرفت چندانی نداشته ايم. انها هم چنين از ما خواستند که در صورت علاقه ايرانيها به مسئله افغانستان انها حاضرند بيايند وبه سوالات مطبوعات ما پاسخ بدهند.
بعد هم ما را به بازديد کشتی جنگی بردند . وقتی از اتاق کنترل گفتم می توانم عکس بيندازم انها گفتند هيچ اشکالی ندارد.
به روزنامه نگار اهل اتيوپی گفتم در کشور ما جلوی کلانتری محل هم نمی توانی عکس بيندازی . چه برسد به کشتی جنگی .
باخود گفتم چرا يک ژنرال کانادائی حاضر است که يک ساعت از وقتش را به روزنامه نگاران اقليت که هيچ نقشی در سياست گذاری کانادا ندارند بگذارد د رحاليکه رئيس يک پاسگاه در استان فلان ايران حاضر نيست به نماينده مجلس جواب بدهد په برسد به خانواده بازداشتی .
پاسخی که يافتم اين است که انها در دموکراسی بزرگ شده اند و به ان احترام می گذارند. ولی دوستان
در يک سيستم غير دموکراتيک رشد يافته و دموکراسی را ياد نگرفته اند . شايد هم برايشان صرف ندارد که انرا تمرين کنند زيرا اصل اول دموکراسی مشارکت عمومی و پاسخگوئی به مردم هست . شما اگر يک پنی از دولت بگيريد بايستی پاسخگو باشيد. به همين دليل است که هر شهروند کانادائی می تواند صورت هزينه ها ی هر نمانيده و يا شخصيت سياسی و دولتی را که از دولت حقوق ميگرد رسما دريافت کند.
چگونه دوستان ليبرال هيت مديره با مطبوعات انکليسی زبان مصاحبه می کنند و لی با مطبوعات فارسی زبان که مدعی هستند برای ان جامعه کار ميکنندصحبت نمی کنند و تقاضای طرح موضوع از ديد خود شان اهميتی قائل نيستند. در دمکراسی ، پاسخگوئی از فرد شروع ميشود.
کوروش بخواب که ما بيداريم
ياد سخنان محمد رضا شاه در جشنهای ۲۵۰۰ ساله افتادم . اين در حالی بود که جنبش مسلحانه توسط اقشارجوان و تحصيلکرده جامعه فعاليت خود را آغاز کرده بود. زيرا شاه راه گفتگورا بسته بود. .
شاه چنان به حضور تمامی سران شرق و غرب که به برکت افزايش نفت و موقعيت استراتژيک ايران در منطقه خليج فارس مغرور شده بود که متوجه نبود در زير گوش خودش در يايتخت چه می گذرد .
advertisement@gooya.com |
|
سالهاست که شاه رفته است و قبر کوروش هم در آستانه به زير اب رفتن هست.
ما ملتی هستم که عدات داريم راه کوتاه را انتخاب کنبم.
دوستان مارکسيست های ما تنها فکرشان حل مسئله سرمايه و کار هست و علاقه ای هم به حل ان در مهد سرمايه داری ندارند بلکه علاقه زيادی به حل اين تضاد ها از راه دور برای ايران دارند.
دوستان اکادميک وروشنفکر مطلعی داريم که جزئيات روابط و حرکات امريکا در ايران ؛ خاورميانه و جهان را برای شما به زيبائی تحليل می کنند. ولی دريغ از يک حرکت به نفع جامعه ای که در ان زندگی می کنند . زيرا اين چريانات حاضر نيستند که اصلا وارد اين تضادهای جزئی شوند انها کمتر از حل مسائل جهانی مانند مسئله امريکای لاتين و فلسطين را درشان خود نمی دانند. از انجا که اقامت ۲۰ ساله شان در خارج را موقتی می دانند کوچکترين قدمی در راه وحدت جامعه مهاجر که شايد تنها نقطه وحدتش عيد نوروز باشد برنمی دارند.
ما می انديشديم . اينجا جاضر نيستيم به وزير بنويسيم ولی از دگر انديشان در ايران می خواهيم که حکومت را تغيير دهند تا ما بر گرديم.
جوانان جامعه ايرانی عموما به اين حرف و حديث ها می خندند و فکر می کنند که بی اشتباه هستند همان گونه که و متاسفانه همان اشتباهی را که گذشتگان کردند تکرا ر می کنند وبالطبع مجبورند دوباره همه چيز را ازايتدا تجربه کنند.
ا زانسو جمهوری اسلامی بجای حل مسائل اقتصادی مردم ايران بيشتر در صدد حل مسائل ديگر کشورها هست .
ما ملت بزرگی هستيم ولی بعضی وقت ها زياده از حد به خودمان اعتبار و اميدواری می دهيم .
يونانی ها و ايتاليائی ها . هند ی ها و چينی ها همه سايقه بسيار طولانی تر از ما در کانادا داشته اند . چينی ها و کره ای ها دو روزنامه روزانه دارند که پولی هست . ولی ما در حدود ۲۰ نشريه مجانی داريم که غالبا رعايت حق اميتاز را نمی کنند و حتی به منيع خبر ی هم اشاره نمی کنند . ُ.
هيچکدام اين مليتها مشکل ما راد ر مورد دولت ندارند .. نه ما دولت ما ن رابه رسميت می شناسيم و نه انان ما را .
ما بايستی چندين برابر تلاش کنيم تا بتوانيم به مراکز تصيم گير ی برويم . مجلس رفتن در صورت اينکه نماينده منافع جامعه ايرانی را بيان کند باعث خواهد شد که اين خواستها بهتر شنيده شود ولی در دنيای سياست نياز به ابزارهای دگير برای پيش بردن خواستهای جامعه هست . حضور مردم و وحدت جامعه و حضور قوی اقتصادی نقش ها ی عمده دارند . من نمی خواهم شما را مايوس کنم و لی بدنيست بدانيد که برنامه تلويزيونی ژيان قميشی سال گذشته در سی بی سی لغو شد ايا جامعه ايرانی توانست وی را برگرداند در حاليکه وی اعتباری زيادی در جامعه کاناد اداشت.
خوب است خود را جدی بگيريم بشر ط اينکه جدی باشيم و بدانيم چه می خواهيم ؟ آيا کسی می داند جامعه ايرانی در کانادا چه می خواهد ؟
خودمان را گول نزنيم جند تا سازمان غير دولتی ( ان. جی .او ) شناسنامه دار با سابقه کار د ر چامعه ايرانی و کانادا داريم که بتوانند از کمک ها ی دولتی بر خودار باشند.
با نقل از فيلسوف ايرانی معا صر مطلب را که با عرض پوزش ا زخوانند گان عزيز که به درازا کشيد به پيايان می رسانم.
به قول پوپر ما آدميان حيوان نيستيم. حيوانات يکديگر را میکشند، آدميان تئوریهای يکديگر را میکشند، ما بايد فکرهايمان را به مصاف يکديگر بياوريم و اين آغاز گفتوگوست.
برای جامعه ای که نمی خواهد اشتباهاتش را تکرار کند جستجوی جواب و يافتن ان از طريق بحث و گفتگوو تحقيق امری است لازم که شايد آرزوئی بيش نباشد .
www.kanoun-e-bayan.blogspot.com
www.politicofcanada.blogspot.com