گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
4 تیر» حيدر مصلحی: گفتوگوهای اطلاعاتی ايران و عراق برای تعيين تکليف اردوگاه اشرف، مهر2 تیر» گفتوگوی عرفان قانعیفرد با سفير ايران در عراق: شکستن حُباب حضور مُجاهدين خلق؟! روزنامه اعتماد 13 اردیبهشت» جرس و سانسور سخنان جمعی از بستگان مجاهدین خلق ساکن اشرف، جمعی از بستگان ساکنان اشرف 1 اردیبهشت» مهر: اظهارات تکان دهنده سه عضو جدا شده مجاهدين خلق درباره وضعيت اردوگاه اشرف 26 فروردین» نامه جمعی از بستگان پناهندگان اردوگاه اشرف به فعالين حقوق بشر
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! برای ثبت در تاريخ، منوچهر صالحیدر بهار ۱۳۸۵ کتابی در سه جلد با عنوان «سازمان مجاهدين خلق- پيدائی تا فرجام» از سوی «مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سياسی» در ايران انتشار يافت که گويا «به کوشش جمعی از پژوهشگران» بینام نگاشته شده است. در اين کتاب سه جلدی تاريخچه سازمان مجاهدين از ۱۳۴۴ تا ۱۳۸۴ مورد بررسی قرار گرفته و چند جائی نيز در رابطه با رخدادهای اين سازمان از من و برخی ديگر از دوستان من نام برده شده است. در حال حاضر نسخهای از چاپ سوم اين کتاب که در پائيز ۱۳۵۸ انتشار يافت، در اختيار من است. از آنجا که در رابطه با من برخی حقايق تاريخی در اين کتاب جعل شدهاند، پس میتوان نتيجه گرفت که اين کار در مورد بسياری از کسان ديگری که از آنها نيز در اين اثر نام برده شده، تکرار گشته، يعنی مشت نمونه خروار است. يک نمونه نادرست را میتوان در صفحه ۵۵۶ جلد سوم اين کتاب خواند. در آنجا ادعا شده است که من «عضو شورای ملی مقاومت» و «شورای متحد چپ» بودهام.(۱) تا آنجا که به من مربوط میشود، میکوشم واقعيتهای تاريخی را آن گونه که بودهاند، مورد بررسی قرار دهم:
۱- پس از پيروزی انقلاب ۱۳۵۷، من همزمان عضو «جبهه دمکراتيک ملی ايران» و «اتحاد چپ» بودم که اولی قرار بود جانشين «جبهه ملی» سنتی شود و دومی سازمانی بود از نيروهای پراکنده چپ که نه هوادار روسيه شوروی و نه مائوئيسم بودند. «جبهه دمکراتيک ملی ايران» را در آن زمان آقايان شکرالله پاکنژاد، دکتر هدايتالله متين دفتری و دکتر منوچهر هزارخانی (۲) رهبری میکردند و اين هر سه دارای روابط بسيار خوبی با سازمان مجاهدين خلق بودند و به همين دليل با پادرميانی آنها، رهبری «جبهه دمکراتيک ملی ايران» از نامزدی مسعود رجوی برای شرکت در نخستين انتخابات رياست جمهوری پشتيبانی کرد. پس از آن که موضع «جبهه دمکراتيک ملی ايران» انتشار بيرونی يافت، من و برخی ديگر از عضويت آن جبهه استعفاء داديم، زيرا بر اين باور بوديم که آقای رجوی و «سازمان مجاهدين خلق» با خمينی و رژيم جمهوری اسلامی فرق چندانی ندارند، هر دو میخواهند جمهوری اسلامی را متحقق سازند، با اين تفاوت که مجاهدين در آن زمان از «جمهوری دمکراتيک اسلامی» سخن میگفتند. روشن است که دولت دينی نمیتواند دمکراسی را در هيچ جامعهای متحقق سازد، زيرا همين که دينی به دين رسمی يک کشور بدل شود، پيروان ديگر اديان و همچنين لائيستها از بسياری از حقوق مدنی خويش محروم خواهند شد. در عوض، در دولت سکولار همه اديان از حقوقی برابر برخوردارند و چون هيچ يک از اديان را بر ديگر اديان برتری حقوقی نيست، در نتيجه دولت میتواند بنا بر قوانينی حکومت کند که آفريده و مصوبه پارلمانهای دمکراتيکاند. ۲- نخست آن که من هيچگاه عضو «شورای ملی مقاومت» نبودم، در آبانماه ۱۳۶۰ در شماره ۴ نشريه «جنبش دانشجوئی» که «ارگان سازمان محصلين و دانشجويان ايرانی در خارج از کشور» بود، «نقدی بر برنامه شورای ملی مقاومت و دولت موقت جمهوری دمکراتيک اسلامی ايران» را با امضاء «م. فرايند» منتشر ساختم و در آن کاستیهای آن برنامه و همچنين زياده طلبیهای سازمان مجاهدين خلق از نيروهای ديگر را مورد بررسی قرار دادم. ۳- دو ديگر آن که در شماره ۵ نشريه «جنبش دانشجوئی» که در دیماه ۱۳۶۰ انتشار يافت، نوشتار «پرولتاريای آدمخوار و بورژوازی فرهنگمدار» را با امضاء مستعار «منوچهر کيارش» انتشار دادم و در بخشی از آن برنامه و برداشتهای سازمان «وحدت چپ» را نقد کردم که به مثابه نيروئی «چپ» عضو «شورای ملی مقاومت» گشته بود و برای تحقق «جمهوری دمکراتيک اسلامی» که با تمامی معيارهای جنبش «چپ» ايران در تضاد قرار داشت، مبارزه میکرد. سازمان «وحدت چپ» پس از جدائی اين گروه از «شورای ملی مقاومت» به «شورای متحد چپ برای دموکراسی و استقلال» تبديل شد. ۴- سه ديگر آن که در شمارههای ۱۸، ۱۹ و ۲۰ نشريه «جنبش دانشجوئی» که در دیماه و اسفند ۱۳۶۲ و ارديبهشت ۱۳۶۳ انتشار يافتند، با امضاء مستعار «م. فرايند» سلسله نوشتارهائی با عنوان «راستگرايان چپنما» در نقد نظرات «شورای متحد چپ برای دموکراسی و استقلال» انتشار دادم. همين واقعيت نشان میدهد که عضو آن سازمان نيز نمیتوانستم باشم. ۵- چهار ديگر آن که در بهار ۱۳۷۳ آقای حسين مهری، مجری برنامه «راديو صدای ايران» که در لس آنجلس ايالات متحده راهاندازی شده بود، چند مصاحبه راديوئی مشترک با اقايان مهدی خانبابا تهرانی، محمود راسخ افشار و من درباره وضعيت اپوزيسيون رژيم اسلامی برگزار کرد. از آنجا که مجاهدين خلق در آن زمان مهمترين و پر قدرتترين بخش اپوزيسيون رژيم ولايت فقيه را تشکيل میدادند، هر يک از ما ارزيابی خود را درباره اين نيرو نيز مطرح ساختيم و رفتن مجاهدين به عراق و همکاری مجاهدين با صدام حسين، ديکتاتور عراق را محکوم کرديم. پس از هر مصاحبهای نشريه «نيمروز» نوشتار نوارهای مصاحبه را انتشار داد و ديری نپائيد که سازمان مجاهدين در شماره ۳۴۹ نشريه «مجاهد» خود به ما تاخت و ما را «عمله ولايت فقيه در بازتابهای ساواک آخوندی» ناميد. در رابطه با اين رده از نوشتههای نشريه «مجاهد» ما سه تن در آن زمان چند بيانيه انتشار داديم که در «نيمروز» و برخی ديگر از نشريات ايرانی که در آن زمان در انيران انتشار میيافتند، چاپ شدند. ۶- پبج ديگر آن که گويا نشريه «نگاه» که در صفحه ۶۸۷ جلد سوم کتاب به مثابه نشريه «جداشدگان و منتقدان سازمان مجاهدين خلق ايران» معرفی شده است، اين نوشتارها را دوباره و بدون اجازه ما بايد چاپ کرده باشد و در همين رابطه مدعی گشته است که من عضو «شورای ملی مقاومت» بودهام. البته چون من از وجود يکچنين نشريهای آگاهی نداشتم و نمیدانم چه کسی و در کدام کشور آن را انتشار میداده است، نتوانستم در همان زمان از خود واکنشی نشان دهم و اين دروغ را افشاء کنم. اما از آنجا که نشريه «نگاه» در باره من دروغ گفته است و پژوهشگران بینامی که سه جلد کتاب «سازمان مجاهدين- پيدائی تا فرجام» را انتشار دادهاند، از اين نشريه نقل قول کردهاند، ضروری دانستم برای آگاهی افکار عمومی و ثبت در تاريخ اين نوشته را تهيه و انتشار دهم. هامبورگ ــــــــــــــــــــــــــــــــ Copyright: gooya.com 2016
|