اندر حکایت حامیان مستقل قالیباف، محمدباقر رهنما

به نقل از خبرگزاری ایسنا عده ای از حامیان مستقل جناب قالیباف بیانیه ای صادر فرموده اند! که در خور تامل است.
اولا: ایشان خود را حامیان مستقل قالیباف معرفی نموده اند ولی منظور خود را از مستقل بیان نکرده اند، به نظر می رسد منظور ایشان از مستقل همانا "مستقل از مردم بودن و وابسته به بیت رهبر بودن" است، چرا که موضع گیری ایشان وابستگی شان را به مقامات بالا و غیر پاسخگو می رساند.
دوما: ایشان در بند نخست بیانیه شان آورده اند که "اگر سركوبگران با عصبانيت تحمل انتقاد را نكنند جاي تعجب نيست ولي ..." به عبارتی ایشان سرکوبگر بودن و تحمل انتقاد نداشتن وی را پذیرفته اند. در مورد مقایسه قالیباف با رمضانزاده درقبال انتقاد هم مردم خودشان همه چیز را می بینند و لذا جای نگرانی برای این "حامیان مستقل" نیست.
سوما: "حامیان مستقل!" در مورد نظر سنجی ها افاضاتی فرموده اند که خیلی زود و شتابزده است. در انتخاباتی که بنا به نظرسنجی وزارت اطلاعات کمتر از 25% واجدین در آن شرکت می کنند، این اختلافات بسیار جزیی است و از طرفی قالیباف چهره ای شناخته شده نیست و تا زمان انتخابات مردم کمابیش در خواهند یافت که وی وابسته به بیت رهبری است و شمار آرای وی مطمئنا کاهش خواهد یافت.
نکتهً بسیار جالب در این بیانیه این است که این حامیان گفته اند "چراغی را که ایزد برفروزد هرآنکس پف کند ریشش بسوزد!!!"
لابد معرفی جناب قالیباف برای ریاست جمهوری چراغی است که ایزد برفروخته است و از طریق امام زمان و نایبش و آنهم لابد در شب قدر به مردم معرفی شده است!!!
این هم همان ادبیاتی است که حامیان ناطق در انتخابات 76 به کار بردند و سبب آن شد که وی رای نیاورد. این به اصطلاح حامیان مستقل نمی فهمند که اگر نامزدشان رای نیاورد معنای سخن ایشان این است که مردم با خدا لج و لجبازی دارند؟
حال این حامیان محترم! خوب است به این نکات توجه فرمایند:
در مورد اینکه چه کسی مزاحم برنامه های دولت خاتمی بوده است نه شما و نه مرادتان ،جناب قالیباف، هیچکدام بهتر از خاتمی آگاه نیستید. اگر واقعا رمضانزاده مزاحم برنامه های وی بود براحتی می توانست وی را عوض کند. رمضانزاده که وزیر اطلاعات یا دفاع ویا فرمانده نیروی انتظامی نبوده و نیست که با زور و اجبار رهبر به خاتمی تحمیل شده باشد و خاتمی نتواند وی را عوض کند.
قالیباف در جلسهً تالار چمران دانشگاه تهران گوشه ای از چهرهً واقعی خود را عیان کرد. شخصی که امروز در مقام جلب آرای مردم اینگونه دروغ می گوید و دیگران را به دروغگویی متهم می کند پس از انتخاب شدن خدا می داند با مردم چه خواهد کرد. او که در جواب مزروعی وی را دروغگو خواند و سپس معلوم گشت که خودش دروغ می گوید.
مردم ما سالهاست که به زبان های مختلف و در انتخابات های پیشین فریاد میزنند که از ولایت فقیه متنفرند و حکم حکومتی را نمی پذیرند اما این قالیباف اینجا دیگر نمی توانست دروغ بگوید که حکم حکومتی را قبول ندارد و اگر می توانست می گفت.

جناب قالیباف که امروز سخنگوی دولت منتخب مردم را در شان پاسخ دادن نمی داند فردا چگونه در مقابل شهروندان درجه دو و سه پاسخگو خواهد بود. قالیباف و یا هر کاندیدای دیگری باید بداند که امروز هر کسی که بخواهد حتی بر عقب افتاده ترین ممالک حکومت کند و نام نیکی از خود به جای بگذارد باید به یکایک مردم پاسخگو باشد. امروز دیگر نمی توان حقایق را مخفی داشت و سالهای سال بر یک کشور حکومت کرد.
متن نامه وی و فرماندهان سپاه به خاتمی را هم مردم فراموش نکرده اند و لذا ایشان بهتر است سعی در رفوکاری آن نکند. این به نفع خودشان هست چرا که فقط یادآوری آن برای مردم کافی است و نیازی به توضیح نیست.
نکته دیگر اینکه قالیباف باید بداند که بازیچه است چرا که در خوش خدمتی و نوکری رهبر، سالها باید بگذرد تا به جایگاه لاریجانی برسد. امروز رهبر از ترس قدرت گرفتن جناح راست بازار لاریجانی را ولو کرد واز قالیباف حمایت می کند فردا هم وی (این چراغی که ایزد برفروخته است!) را مانند یک دستمال مچاله مصرف شده دور خواهد انداخت و ریش انبوهش هم نخواهد سوخت!

محمدباقر رهنما