سیاستمداران انسان را به دو دسته تقسیم می کنند، ابزارها و دشمنان. نیچه
بیچاره مردمی که نیاز به قهرمان دارند و فاجعه بار و مضحک تر از آن این که آن قهرمان رفسنجانی باشد. در سراسر تاریخ کشورمان بارها و بارها با حاکم کردن ترس و دروغ ما را به مسلخ کشانده اند. اینکه بدلیل ترس از به قدرت رسیدن نماینده فاشیسم سنتی- مذهبی به نماینده نئو فاشیسم مذهبی(نئولیبرالیسم) پناه ببریم، دیگر یک فاجعه تاریخی است که نشان از یک دور تسلسل تاریخی در جامعه ما دارد. اینکه شعار روز و تبلیغی این باشد که" برای مقابله با اختناق و وحشت به هاشمی رای میدهیم" باورمندان به این شعار را به ابزاری برای تداوم حکومت اختناق و وحشت تبدیل کرده است، حال آگاهانه یا نادانسته فرقی در صورت مسئله نمیکند. قدیما میگفتند بر مردم حرجی نیست، هرچند که باید باشد. ولی بر آنانکه خود را نخبگان، فرهیختگان و آگاهان سیاسی جامعه میدانند، دامن زدن به این جو ترس و وحشت و فراخواندن مردم به انتخاب بین قاتل و جلاد، نشانگر آفیت طلبی مزورانه، ماهیت طبقاتی و قدرت پرست و سود جوی این شب پرستان را بیشتر روشن میسازد.
پیش از برگذاری دور اول انتخابات، هم اینان مردم را به شرکت در انتخابات فرا میخواندند و با استفاده از همان نوع استدلال، رای به جبهه اصلاحات را تبلیغ میکردند بدون آنکه نقدی به 8 سال در قدرت بودن این جبهه اصلاحات و ناکارمدی ها و چراهایش کرده باشند. با انواع توجیهات بدون آنکه به واقعیت موجود حاکم، یعنی ساختار نظام سرمایه-مذهبی ولایی جمهوری اسلامی بعنوان تنها مانع تغییر و تحول در جامعه حتی در حد نیازهای جزئی، اشاره ای داشته باشند. نیروهای راست و فرصت طلب که در درازنای تاریخ ایران همیشه پای ثابت تحکیم نظامهایی از این نوع بوده وهستند، هر بار با وقاحت تمام، حتی زمانی که سیاستهایشان بر همگان آشکار است، باز بگونه ای زالوار به جان مردم میفتاند تا عمر حکومت فقر و جهل را چند زمانی طولانی تر کنند و از این گذر سهمی در قدرت را گدائی.
بازی انتخابت که سناریوی از پیش طراحی شده بود، در مرحله اول نتوانست با استفاده از امثال معین هم، تفکر تحریم انتخابات را شکست دهد، به همین منظور و با آگاهی از این شرایط و نیاز به کسب مشروعیت نظام در نظر سرمایه جهانی، شرایط را طوری رقم زدند که مردم را به مرحله انتخاب بین دو بدترین قرار دهند. در کنار این، تمامی توهم پراکنان راست و فرصت طلب داخل و خارج همه را به شرکت در آن تشویق میکنند و با هیجان بسیار و از هر طریق ممکن، حتی از طریق رسانه های خارجی، به این جو ترس و وحشت دامن میزنند.
در این میان، مضحک و از طرفی درد آور خواهد بود اگر این جو بوجود آمده تاثیر خودش را بگذارد.
این موضوع که چطور احمدی نژاد به دور دوم رسید وشاید براساس آن داستان معروف! بخاطر اختلافات خامنه ای با رفسنجانی قرار است اسمش از صندوق رای بیرون آید و یا آنکه با آوردن احمدی نژاد به صحنه، قرار است با ترساندن مردم از این چهره منفور، جمع کثیری را به پای صندوق های رای بکشانند تا رفسنجانی با افتخار و اتکا به اینکه با آرای آنان انتخاب شده بر مسند قدرت بنشیند، تغییری در اصل ماجرا نمیکند.
advertisement@gooya.com |
|
آنچه مهم است اینکه در این میان مردم به مانند سیاهی لشگر این بازی سیاسی برای وجهه بخشیدن به رژیم و انتخاباتش در انظار جهانی، به ابزاری تبلیغاتی صرف مبدل میشوند. از این رهگذر نظام سرمایه مذهبی با اتکا به این پشتوانه راحت تر بر سر میز معاملات خود با سرمایه جهانی خواهد نشست تا با تاراج سرمایه کشور، به گسترش فقر، بیکاری، فحشا و اختناق که در آن تبحری بی رقیب دارد ادامه دهد.
بیایید تصمیم بگیریم که دیگر بازیچه نباشیم و یک بار برای همیشه تاریخ را ورقی دیگر زنیم.