انتخاب محمود احمدى نژاد به مقام رياست جمهورى ايران براى بسيارى غيرمترقبه بود. بويژه براى نويسندگان، هنرمندان و روشنفكران جامعه ايران كه اميد داشتند با حمايت آميخته با انتقادشان از هاشمى رفسنجانى عرصه بر فضاى اجتماعى و سياسى ايران بيش از اين تنگتر نشود. در اين چندروزه برخى بر اين نويسندگان و هنرمندان تاختند و محكومشان و توهينشان كردند كه چرا رأى خود را حتا از سر ناچارى به هاشمى رفسنجانى دادهاند . در اين زمينه صداى آلمان گفتگويى داشت با خانم فرزانه طاهرى (گلشيرى)، نويسنده و مترجم.
گفتوگو: داود خدابخش
دويچه وله: خانم طاهرى، آقاى محمود احمدى نژاد امروز به مقام رياست جمهورى ايران انتخاب شدند. آيا اين امر براى شما غيرمنتظره بود؟
فرزانه طاهرى: والا بله. من فكر نمىكردم اين اتفاق بيافتد، بخصوص كه با موج حمايتى كه از آقاى رفسنجانى اين آخر راه افتاده بود. در واقع براى بسيارى از ماها اين انتخاب خيلى دشوارى بود، ولى بهرحال به آن تن داديم. بهرحال من اصلا چنين انتظارى نداشتم. حتا اگر بگوييم كه جابجايى رأى هم صورت گرفته، ولى تا حدى از آن را مىتوان قبول كرد، بقيهاش رأى مردمى بود كه شايد ما خواستههايشان را درك نمىكنيم يا متوجه حضورشان نبوديم. چيزى بود شبيه انقلاب ايران. من نوعى توازى مىبينم.
دويچه وله: فكر مىكنيد مردم با چه انگيزهاى چنين انتخابى كردند؟
فرزانه طاهرى: خب، بهرحال اصلا قابل انكار نيست كه ما اين شكاف خيلى عميقى كه ميان طبقات اجتماعى در اين چندساله بروز كرده را نديده بگيريم. اين شكاف واقعا قابل انكار نيست. شايد بخش بزرگى از مردم فكر مىكنند كه اين گونه مىتوانند شكاف را پر كنند. شايد توزيع عادلانهى ثروت اتفاق بيافتد يا شايد در مورد برخىشان معيارهاى اخلاقى بوده كه فكر مىكردند در جامعه سست شده است. و شايد بخش اندكى از آن هم مىخواهد حال و هواى جبهه و دوران جنگ را در زمان صلح زنده نگاه دارد. فكر مىكنم مجموعهاى از اين عوامل نقش داشتهاند.
دويچه وله: خانم طاهرى، برخى به نويسندگان و هنرمندان خرده گرفتهاند كه چرا فراخوان حمايت از آقاى رفسنجانى را دادهاند. بعضى ديگر كار را حتا به فحاشى هم كشاندهاند و گفتهاند كه اين نويسندگان در يك به اصطلاح «مراسم پوزهزنى»، پوزه بر آستان ارباب مىمالند. برخى ديگر هم مىگويند اين نويسندگان سادهلوحاند و آگاهى سياسى ندارند. شما چه فكر مىكنيد؟
فرزانه طاهرى: خب، البته من هرچه كردم با وجود اينكه فكر مىكردم وقتى كه آدم وارد بازى بگوييم سياست مىشود، بهرحال اين تصور يا اين اعتقاد كه مىتواند در سرنوشت خودش نقش خيلى كوچكى داشته باشد، وقتى اين بازى را بپذيرد، گاه ناچار است به انتخابهايى دست بزند كه به هيچ وجه با معيارهايش سازگار نيست. در مورد اين جور حكم صادركردنها هم بگويم ما در تمام زندگى ما بارها شاهد اين نوع برخوردها بودهايم. به نظر من مىتوان اختلاف عقيده داشت، مىتوان اختلاف روش داشت، ولى اين نوع تخطئه كردنها را من نه هيچوقت مىپذيرم و نه فكر مىكنم ارزش آن را داشته باشد به آن پرداخته شود. نكتهى ديگر اينكه، شايد درك شرايط براى ايشان دشوار است. حتا ما كسانى را هم در داخل داريم كه همين نظر را داشتهاند. من خودم با اينكه بار اول انتخاب كردم و رفتم به آقاى معين رأى دادم و حمايت كردم، راستش نتوانستم هيچ اعلاميه يا بيانيهاى را در حمايت از آقاى رفسنجانى امضا كنم، ولى رفتم و بصورت فردى رأى دادم. خيلى هم انتخاب سختى برايم بود. فكر مىكنم در تمام مدتى كه ما بعنوان يك خانوادهى روشنفكر در زمان آقاى رفسنجانى، چه در زمان آقاى ميرسليم وزير ارشاد و چه در زمان آقاى فلاحيان وزير اطلاعات ايشان ديديم، خيلى از اين دوستان كه دارند به ما گوشزد مىكنند كه رفسنجانى چه و چه بود، شايد اصلا تصورى ندارند در آن دوران بر ما چه گذشت. ولى اين يك تصميم بود، يك انتخاب بود كه من و روشنفكران ديگر كه حمايت كردند با توجه به شرايط حاكم برگزيدند. شما خودتان حتما يادتان هست كه ما در تمام اين سالها حتا در زمان آقاى خاتمى هم همين مشكلات را داشتيم. مىخواهم بگويم كه فرقى نمىكند. شما اگر كوچكترين باورى داشته باشيد كه مىتوانيد اينجا باشيد، اينجا زندگى كنيد و تغييرى خيلى كوچك در شرايطتان بدهيد و سعى كنيد با خوشبينى اين تغيير را بدهيد، حتا ممكن است تن به بگوييم سادهلوحى بدهد، ما در طى اين سالها با چنين واكنشهايى روبرو بودهايم. اين ديگر فرقى نمىكند. شايد الآن آنها موجهتر به نظر بيايند، چون اين بار بحث بر سر آقاى رفسنجانى است كه تخطئه كردنش خيلى ساده است، ولى بايد بگويم كه براى همهى ما يكى از دشوارترين انتخابهاى زندگىمان بود. بهر صورت حال ببينيم اين دوستان لذت مىبرند از آن فضايى كه احتمالا در انتظار ما خواهد بود و حال ما بايد تاوانش را بپردازيم؟
advertisement@gooya.com |
|
دويچه وله: حالا فكر مىكنيد چه بايد كرد؟
فرزانه طاهرى: من اميدوارم. ما در اينجا فقط با اميد زنده هستيم. من نه تحليلگرم و نه چندان افق و ديد سياسى دارم كه بتوانم تحليلى بدهم كه برخى آن بپذيرند يا بپسندند. در جايگاهى نيستم كه بخواهم چنين نظرى بدهم. ولى سعى مىكنيم دست و پايمان را جمع كنيم و بعد از اين شوكى كه به ما وارد شده قدرى خودمان را سرپا كنيم. من به شخصه همچنان به كار فرهنگى كه طى اين سالها مىكرديم، ادامه خواهم داد. ما چارهاى نداريم جز روى آورن به كار خيلى مستمر و تدريجى فرهنگى. بهر حال يكسرى واقعيتهاى جهان امروز هست كه خود را تحميل خواهد كرد. من فكر نمىكنم كه هر كس هرآنچه خواست با نشستن بر مسند رياست جمهورى بتواند انجام دهد. چنين اتفاقى نخواهد افتاد. فكر مىكنم نهايتا كسى كه به قدرت مىرسد، مىخواهد كه به گونهاى اين قدرت را حفظ كند. از اين رو شايد بخشى از شعارها و تندروىهايى كه آقاى احمدىنژاد داشته براى جلب بعضى از آراى خاص بوده باشد. اين را نمىدانم. بايد صبر كرد و ديد. فقط اميدوارم كه كورسويى يا كورهراهى براى ما باقى بماند كه در آن قدمى بزنيم و سعى كنيم كورهراه را كمى بازتر كنيم.
دويچه وله: خانم طاهرى خيلى متشكرم از توضيحاتتان.
فرزانه طاهرى: خواهش مىكنم.