در همين زمينه
24 اردیبهشت» صندلی خالی جعفر پناهی در صحنه، گزارش روز نخست جشنواره کن، شهلا رستمی، راديو بين المللی فرانسه13 اردیبهشت» رد فيلم ها در جشنواره کن، دعوت از پناهی، فيلم کيارستمی محصول ايران نيست، روز 26 اسفند» هنرمندان سينما خواستار آزادي جعفر پناهي شدند، ایلنا 14 بهمن» فاطمه معتمدآريا جايزه "دوچرخه طلايی" فستيوال "وزول" را به جعفر پناهی و مجتبی ميرطهماسب تقديم کرد، فرهنگسرای پويا 30 دی» دادگاه آمريکا به سياسیکاری در پرونده رومن پولانسکی متهم شد، ايسنا
بخوانید!
24 اردیبهشت » صندلی خالی جعفر پناهی در صحنه، گزارش روز نخست جشنواره کن، شهلا رستمی، راديو بين المللی فرانسه
23 اردیبهشت » برای رومن پولانسکی و جعفر پناهی که جايشان در کن خالی است، آرمين قبادی پاشا 23 اردیبهشت » نفرين، شعری از شهراد شهميرزادی 23 اردیبهشت » جشنوارۀ کن و زير و بم تاريخ، شهلا رستمی، راديو بين المللی فرانسه 22 اردیبهشت » شبی با شکوه برای "گربه های ايرانی" با حضور برنارد کوشنر وزير امور خارجه فرانسه و مشاورانش، پويا خبر
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! برای رومن پولانسکی و جعفر پناهی که جايشان در کن خالی است، آرمين قبادی پاشارومن پولانسکی همچنان درخانه اش در گشتاد سوييس حبس شده،جعفر پناهی هم يک کم دور از خانه اش در سرزمين مادری پشت ميلههای زندان است.پولانسکی فيلمش را به برلين فرستاد بی حضورش،دومی فيلم نساخته اش را ناتمام گذشت.با شنيدن اين دو خبر چه حسی به شما دست ميدهد؟اصلا حسی داريد؟نه،فکر نکنم که اگر حسی داشتيد بی شک وضعيت به گونهای ديگر بود!راستی منظورم از شما کيست؟شما مردمان نازنينی که با فيلمهای اين ۲هنرمند زندگی کرديد يا شما سياستمداران که نميدانم اهل فيلم و سينما هستيد يا نه اما بی شک سينما و سينما گران اهل شما هستند،با شما کار دارند چرا که هنرشان و ديدگاهشان به کارهای شما بستگی دارد.
يکبار ديگر داستان را مرور میکنيم،برای ياد آوری،برای ثبت در تاريخ و برای آنکه شايد عرق شرم بر پيشانيمان نقش ببندد. پولانسکی چند دهه پيش به دختر نوجوانی تجاوز کرد،تحت تعقيب قرار گرفت،از ترس در تمام اين سالها به آمريکا نرفت،اما سوييس که حافظ منافع آمريکاست کشوری که پولانسکی در آنجا خانه دارد او را حبس میکند،دختر، پولانسکی را بخشيده،اما قانون قضايی آمريکا او را هنوز هم مجرم ميداند و پولانسکی همچنان در حبس است،حبس خانگی،پيرمرد بيش از هفت دهه از عمرش گذشته و به قانون طبيعت سالهای آخرين را طی ميکنند،او نمیتواند فيلم بسازد و نمیتواند ما را به اوج لذت ببرد،به راستی اگر پولانسکی تمام اين روزها که فيلم نساخته میتوانست حتی يک فريم ارزشمند ثبت کند که نکرد، چه کسی در قانون هنر پاسخگو است؟ چه کسی مسئوليت اين شرمندگی را به عهده میگيرد؟ چه کسی به تاريخ سينما جواب خواهد داد و به راستی چه کسی پاسخگوی کسانی است که سالها بعد در جستجوی تاريخ سينما به دنبال جای خالی فيلم اين فيلمساز در اين ماهها و شايد سالها هستند؟ در هر دين و مذهبی راه توبه گشوده است يعنی خدا هم میبخشد، پس چرا هيچ بنده خدايی رومن عزيز را نميبخشد!اين همه سرو صدا و رسوايی در جهانی که ديکتاتورها به مردمان سرزمينشان تجاوز ميکنند و آزادانه به هر سرزمينی که میخواهند قدم ميگذارند برای چيست؟ برای تجاوز به کسی که خودش از حقش گذشته است؟ اما جعفر پناهی، اوه، حتما به اندازه پولانسکی نميشناسيدش اما من به شما ميگويم که او فيلمساز سرزمينی است که در صدر اخبار جهان از ديرباز تا کنون بوده.جوايز جهانی بيشماری برده ،فيلم خوب میسازد،امسال هم به کن دعوت شده و درست مانند پولانسکی که به برلين سفر نکرد پناهی هم در زندان است و نمیتواند در جمع داوران کن باشد. اوامرزو به خاطر جرمی که معلوم نيست،به خاطر فيلمی که ساخته نشده، در زندان انفرادی است و معلوم نيست چه بر سرش خواهد آمد. سالها پيش تارکوفسکی مجبور به جلای وطن شد، در تبعيد جان باخت،و کارنامه هنريش که میتوانست چند فيلم بيشتر داشته باشد با هفت فيلم بسته شد. من امروز از دولت شوروی شاکيم، من حق خودم را میخواهم که تماشای فيلمهای بيشتری از تارکوفسکی بود. (مدارکی هست که نشان می دهد تارکوفسکی به دليل عارضه طبيعی نمرد بلکه به دستور ويکتور چبريکوف، رييس ک گ ب کشته شد، چون آثارش مخالف تصوير تبليغاتی دولت شوروی بود. همچنين همسرش لاريسا تارکوفسکايا و دوست و بازيگر محبوبش آناتولی سولونيتسين به دليل ابتلا به همان نوع سرطان ريه درگذشتند!) به کجا میتونم شکايتم را ارائه کنم،به سازمان ملل که باور ندارم اين روزها عادلانه عمل میکند؟ به کجا؟ من هم شبيه همان دختری هستم که پولانسکی به او تجاوز کرد،او به جسمش تجاوز شد و من به روحم،من که ميدانم ما هستيم،ما به کجا ميتونيم شکايت بريم که فيلمسازان مورد علاقه مان يا در تبعيد جان باختند و يا امرزو در زندان روزگار ميگذرانند؟ شرم بر کسانی که اينها را به زندان اينها افکندند و شرم فراوان تر بر کسانی که ميتواند قدم بردارند در جهت ريشه کن کردن اين بی عدالتی و فقط بيانيه صادر ميکنند. آرمين قبادی پاشا Copyright: gooya.com 2016
|