« هِندوئی نفت اَندازی هَمی آموخت . حَکيمی گُفت:
"تو را که خانه نی اين است، بازی نه اين اَست!"».
{سَعدی، بابِ هَفتُمِ گُلستان، در تأثيرِ تَربیّت}
*
امروز ۱۱ سپتامبره. روزی يه که هواپيماها، يا دقيق تر، خلبان های انتحاری؛ خودشونو به برج های دو قلوی« مرکز تجارت جهانی» زدند. که نتيجه ی اون، فرو ريختن اين دو برج، مدفون شدن صدها تن کارکنان آن؛ و همين طور، آنش نشان هائی بود که برای نجات کسانی که در اين گرداب بلا گير کرده بودند؛ در آن جا به کار مشغول بودند. نتيجه ی مهم تر اين رويداد اسف بار، آغاز يه دوره ی جديد در تاريخ آمريکا و جهان بود. از آن روز و به ابتکار«جورج دبليو. بوش»، رئيس جمهور مذهبی آمريکا، آتش جنگی بر افروخته شد؛ که پس از گذشت ۶ سال، هم چنان بر دوامه. جنگی که فکر شده يا نشده، در آغاز اعلامش؛ از سوی« بوش»، يک«جنگ صليبی» خوانده شد. او،« دن کيشوت» وار، خود را شهسوار جنگ با نيروهائی ناميد؛ که از آنها به عنوان« محور شرارت» ياد کرد. او، توی روی تمام مردم دنيا داد کشيد که: "در اين جنگ، يا بايد با من باشيد يا در برابر من!". در پی فرو ريختن« برج های دو قلو» است که آمريکا اقدام به حمله ی نظامی و اشغال دو کشور« افغانستان» و«عراق» می کند. دو گردابی که، به نظر می رسد بدترين و تيره و تاريک ترين گرداب هائی است که اين کشور، در تداوم تاريخ با خون و آتش وجنگ و تجاوز نوشته ی خويش؛ در آن گير کرده است. دوگردابی که بيرون رفتن از آنها، به نظر؛ ناممکن می رسد.
۶ سال پس از رويداد ۱۱ سپتامبر و در پی آن، جنگ« بوش» با« تروريسم» است که می بينيم جهان، نا امن تر از پيش شده است. « تروريسم»، نه تنها« ريشه کن» نشده؛ که بسط و گسترش هم يافته است. رؤسای دولتی که به دست آمريکا، در عراق و افغانستان برگزيده و برگمارده شدند؛ امروز دست همکاری به سوی همان نيروهائی دراز می کنند، که اشغال عراق و افغانستان و اين همه خون و خون ريزی و کشت و کشتار؛ به خاطر حذف و طرد آنها از قدرت بود.« بن لادن»، روی صفحه ی تلويزيون ها ظاهر می شود؛ و به « بوش» و آمريکا و اروپای« متمدن»، دهن کجی می کند.آن هم، درست در سالروز اين رويداد. درست زمانی که« بوش»، بيش از هر زمان ديگر در چنبره ی مشکل« عراق» و« افغانستان» گير کرده است. و بيش از هر زمان ديگر، به کمک و ياری نياز دارد.
advertisement@gooya.com |
|
آيا آفتابی شدن دوباره ی« بن لادن»، پس از غيبت طولانی اش، دارای معنا و مفهوم خاصی است؟ آيا او اين بار، و شايد بتوان گفت: اين بار هم، در نقش:« نجات دهنده»؛ ظاهر شده است؟ وقتی« کرزی»، دست به سوی« ملا عمر» و« طالبان» دراز می کند؛ چرا،« بن لادن» خود پا پيش نگذارد؛ تا به« ارباب» و« ولی نعمت» ديروز، و نمی دانم: شايد هم، امروز خود؛ ياری و کمک برساند و او را از گردابی که خود، خود را به کام آن افکنده است؛ برهاند؟ اگه حرف ها و گزارش هائی که پيرامون تدارک آمريکا برای حمله به ايران، صحت داشته باشه؟ اگه« بوش»، بر آن باشه که برگ زرين ديگری به تاريخ زندگی خود و تاريخ« امپرياليسم آمريکا» اضافه کنه؛ و حمله به ايران، حتا در آخرين رورهای باقی مانده از دوران رياست جمهوربش، يکی از هدف های او باشد؟ چه کسی، چون« بن لادن» يا بهتر از« بن لادن» می تواند روی صفحه ی تلويزيون ظاهر شده؛ و برای« اروپای کاپيتاليست»، خط و نشان بکشد؟!