سازمانهای جبهه ملی ايران در خارج از کشور، با اين فکر که احزاب، سنديکاها و ساير نهادهای دموکراتيک همه جا پيش شرط استقرار و استمرار دمکراسی بوده اند و جبهه ملی ايران مهمترين و شناخته ترين سازمان سياسی مدافع آزادی و دموکراسی تاريخ معاصر ايران بوده است، در پی کوشش های مداوم و با همت رهروان نهضت ملی ايران در خارج از کشور، با برگزاری پيشکنگره و سپس کنگره رسمی و تصويب برنامه سياسی، اساسنامه و چندين قطعنامه و پيام در خارج از کشور، پا به عرصه مبارزات سياسی گذاشت. توجه به سازماندهی لازم و مناسب در ادامه خدمت در راه استقرار آزادی و دمکراسی در ايران و پشتيبانی از مردم ايران و کسب حمايت هرچه بيشتر از مردم جهان در جهت پيروزی اين مبارزه ملی، نقطه مرکزی حرکت اين سازمان گرديد. بدين منوال دوستان وفادار نهضت ملی و کسانيکه تا بحال در گروهها و سازمانهای مختلف مصدقی فعاليت داشتند گرد هم آمدند و با تمام سعی خود کوشيدند که سازمانی را بسازند که راه پيوستن ساير گروههای جبهه ای و مصدقی را باز نگاهدارد.
با اينهمه هيچيک از شرکت کنندگان در کنگره که برخی از آنها بيش از پنجاه سال از عمر خود را در اين جنبش سپری کرده اند، در اين خوش خيالی بسر نمی بردند که با برگزاری يک کنگره همه مشکلاتی که تاکنون مانع يک همکاری نزديک در يک تشکيلات واحد شده، يکشبه بر طرف خواهد شد. همچنين ميدانستيم که اعضا قديمی و علاقمندان به جبهه ملی ايران در خارج از کشور خيلی بيشتر از اعضا کنونی آن هستند و به عبارت ديگر از ديد ما روند اتحاد جبهه ملی ها با تشکيل اين سازمان به پايان نرسيده است. غرولندها و «انتقادات» مدعيان و حتی بعضی از طرفداران نهضت ملی (مليون) نشان داده است که ايحاد تشکيلات جبهه ملی فقط موافق ندارد و گروه های پراکنده و کوچک جبهه ملی در خارج از کشور با ميل و سليقه بعضی بيشتر مطابقت دارد. افرادی که تا بحال بصورت فردی فعاليت ميکرده اند و به کار تشکيلاتی عادت ندارند يا آنهائی که هر روز نظرشان را به مد روز عوض ميکرده اند، چون تاب و تحمل پاسخگو بودن در مقابل جمع و هماهنگ نمودن اقدامات خود با ديگران را ندارند، به بهانه های گوناگون با هرگونه فعاليت متشکل مخالفت ميورزند.
advertisement@gooya.com |
|
در حالی که بعضی دوستان، حتی از طيف های ديگر سياسی با تشويق، ارائه پيشنهادات و انتقادات سازنده، ما را در تحقق اهداف خود ياری دادند، منتقدين کم تجربه تری هم پيدا شدند که تصور ميکردند به خاطر حسن نيتی که دارند نظراتشان بايد فورا به مورد اجرا در آيد. اين دوستان توجه نداشتند که بعضی کمبودها مانند پائين بودن درجه شرکت بانوان و جوانان، پراکندگی گروه های طرفدار نهضت ملی، فقدان اتحاد با ساير طيف های دموکرات برای استقرار دموکراسی، يا اهميت بحث های تاريخی و غيره فقط به ذهن آنان نرسيده و رجوع به اسناد انتشار يافته از طرف نشست های اين سازمان در شهرهای مختلف اروپا و آمريکا نشان ميدهد که اعضا جبهه ملی اين کمبودها را شناخته و در صدد برطرف نمودن آنها هستند. همچنين توجه نميکنند که برطرف کردن تقريبا تمام اين مشکلات يکشبه ممکن نيست و بعضی از آنها مانند اتحاد جبهه ملی ها، به خواست و عملکرد ديگر گروه های ملی نيز وابسته است و به ديالوگ، حوصله، جلب اعتماد و بالاخره زمان نياز دارد.
در ميان منتقدين ما افرادی هم بوده اند که همکاری يا اتحاد عمل جبهه ملی با طيف سلطنت طلبان را توصيه ميکنند. صرفنظر از اينکه هيچ سازمان دموکراتی نميتواند برای استقرار آزادی و دموکراسی با همان طيف هائی همکاری کند که در گذشته آزمايش خود را داده و هنگامی که در قدرت بوده اند، خشن ترين ديکتاتوری ها و قانون شکنی ها را در کشور بر پا کرده و در واقع مسببين وضع امروز کشور ما هستند، تجربيات مردم خود ايران و اکثر کشورهای جهان نيز نشان ميدهد که وقتی فردی بطور موروثی و يا تحت عناوين ديگر مانند ولی فقيه بدون انتخابات دوره ای در راس حکومت قرار گيرد، مانع بزرگی در راه دموکراسی ميشود.
متاسفانه بيش از پنجاه سال نبودن امکان فعاليت آزاد احزاب و تشکل ها در کشورمان، فرهنگ تحزب آنچنان تنزل يافته که نشانه های آن را ميتوان در رفتار بعضی افراد که خود را طرفدار جبهه ملی نيز ميدانند ولی متاسفانه تربيت و سابقه فعاليت تشکيلاتی در آن را ندارند، مشاهده نمود. برای مثال بعضی افراد با موضعگيری های در هم و مخدوش به نام جبهه ملی بدترين صدمات را به حيثيت آن ميزنند. بهترين مثال فردی در آمريکا است که خود را طرفدار جبهه ملی معرفی ميکند و تارنمائی به اين نام را نيز اداره ميکند. او در تارنمای خود اصول عقايد و خط سياسی جبهه ملی را مخدوش و به دلخواه شخص خود جلوه ميدهد. برای مثال وی حضور خود در جلسه مشروطه خواهان را به معنی اتحاد جبهه ملی و گروه مزبور قلمداد کرد و همصدا با سلطنت طلبان از جبهه ملی ها به عنوان "سينه زنان ۲۸ مرداد" ياد ميکند. فرد ديگری که هم نظر و مشاور عالی ايشان است چندی پيش در تلويزيون آمريکا ادعا هائی نمود که هيچگونه قرابتی با اصول عقايد، نظرات و خط سياسی جبهه ملی ندارد. اين فرد برای مثال ادعا کرد که فعلا جبهه ملی ايران رهبر ندارد و در آينده رهبر خود را معرفی خواهد کرد، يا آنکه جبهه ملی فقط خواستار انتخابات آزاد است و به جمهوری اسلامی کاری ندارد، يا ادعا کرد که ايشان ۸ تا ۹ سال قبل از انقلاب اسلامی رابط بين اپوزيسيون و محمد رضا شاه بوده و بالاخره ادعا کرد که جبهه ملی خواهان همکاری با طيف مشروطه خواهان است. اين اظهارات که يا به سبب بی اطلاعی کامل و يا مغرضانه بود، همانطور که انتظار ميرفت با موضع گيری به موقع و درست جبهه ملی ايران و عکس العمل های طرفداران جبهه ملی در داخل و خارج کشور روبرو شد.
ضعف فرهنگ حزبی، تشکيلاتی در جامعه ما فقط در برخورد افرادی که خود را طرفدار تشکل های سياسی ميدانند مشاهده نميشود. رفتار مخالفين، بويژه مخالفين غير متشکل نيز نشانه هائی از اين ضعف را با خود به همراه دارد. بعضی افراد که اصولا با جبهه ملی و نهضت مصدقی مخالف هستند و فقط دنبال بهانه می گردند که مخالفت های قلبی خود را برای ديگران توجيه کنند، در عوض آنکه افکار خود را به روشنی ابراز کنند، اين روزها راه جديدی برای ابراز مخالفت با نهضت ملی پيدا کرده اند. برخوردهای آنها با جبهه ملی اول دوستانه و ناصحانه است بعد تبديل به "انتقاد" ميشود و در آخر به تخطئه جبهه ملی و رهبران آن می انجامد. آنها مقاله و يا سخنرانی شان را با ابراز ارادت به دکتر مصدق شروع می کنند اما در آخر همان مقاله يا سخنرانی رهبران جبهه ملی ايران را به "ورشکستگی اخلاقی" و عناوينی شبيه آن محکوم می کنند. در ميان اين نوع مخالفين غلط مشهوری هم هست که روزی يک برنامه تلويزنی را به تجليل از سپهبد زاهدی، عامل کودتای ۲۸ مرداد عليه حکومت دکتر مصدق اختصاص ميدهد و روز ديگر لباس خيرخواهی جبهه ملی را پوشيده شروع به راهنمائی و نصيحت آن ميکند. اين فرد که در دوران انقلاب اسلامی شديدترين طرفداری ها را از خمينی کرده و خود هيچ نيازی به برخورد به گذشته هايش نمی بيند، با علم به اينکه بحث های تاريخی در مورد دوران انقلاب به ويژه با توجه به شرايط داخل کشور در جبهه ملی مشکل است و در اين شرائط کمکی هم به ادامه کار ما نميکند، دائما به کوشش عبث خود برای اينکه آن را به بحث اصلی جبهه ملی تبديل کند ادامه ميدهد. اين فرد بايد بداند که اعضا و هواداران جبهه ملی زيرک تر از آنند که اجازه دهند بحثی از خارج به ايشان تحميل شود و آنان را از مبارزه دشواری که در پيش دارند منحرف نمايد.
بالاخره تکليف ما با گروه ديگری که دشمنان قسم خورده جبهه ملی هستند برای مثال سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی خيلی روشن است. آقای سخنگو بلافاصله پس از پيشکنگره ما در خرداد ماه ۱۳۸۶ ادعا کرد که دختر ديک چنی در آن پيشکنگره شرکت داشته است. ادعائی دروغ که با تکذيب بلافاصله سازمان ما روبرو شد.
هيات اجرائی سازمانهای جبهه ملی ايران در خارج از کشور
شانزدهم تيرماه ۱۳۸۷ برابر ششم ژوئيه ۲۰۰۸