بازار رقابت سياسى گرم شده است و تحرك در ميان نامزدهاى احتمالى براى تصدى كرسى رياست جمهورى افزون تر به چشم مى آيد. ولى براى مردمى كه در هر دوره انتخابات به پاى صندوق رأى رفته و آراى خود را براى انتخاب نامزد مورد علاقه خويش به صندوق انداخته اند، يك نكته بيش از ساير موضوعات در ذهن جا خوش كرده است.
اين نكته در تجربه كهنه شعارهايى خلاصه مى شود كه هر بار از سوى بسيارى از نامزدها سر داده مى شود. شعار در اين مرحله بخشى از ابزار كار انتخاباتى است، بنابراين به خودى خود امرى مذموم نيست. تبليغات انتخاباتى و استفاده درست از عنصر شور و شوق ايجاب مى كند كه نامزدها براى اعلام برنامه هاى خويش به استفاده و ابداع شعارهاى خاصى روى بياورند. استفاده درست از اين شعارها مى تواند برملا كننده نيت واقعى يك نامزد در انتخابات رياست جمهورى باشد. اين البته همه ماجرا نيست.
براى فهم درست اين موضوع كافى است نيم نگاهى به شعارهاى برخى از نامزدهاى احتمالى براى تصدى پست رياست جمهورى آينده داشته باشيم و از طريق اين نگاه به تحليل پديده شعار بپردازيم.
تمايل به استفاده از شعار درحالى در سطح وسيعى ميان افراد مورد نظر گسترش يافته كه در اين تمايل، رگه هاى پررنگى از بى توجهى به شعور مخاطب مشاهده مى شود. برخى از نامزدها هر يك در گفتارهاى روزمره خود با استفاده از روشهاى هيجانى به تشكيل و راه اندازى دولتهاى ايده آلى اشاره مى كنند كه از سطح اتوپيايى نيز فراتر مى روند. اين چنين برخوردى با شعور مخاطب به عنوان دريافت كننده پيامهاى مندرج در اين شعارهاى تبليغى در ميان برخى از نامزدها اشتباهى است كه كمترين نتيجه آن بى اعتمادى به سياستمداران در چارچوب نظم مسلط است. كدام نامزد به اين موضوع فكر مى كند؟
بازى سياست و رؤياى تبليغات
بازى سياست به مثابه بخشى از تحرك درونى حيات اجتماعى از رويارويى مهره هايى شكل مى گيرد كه به منظور اثبات توانايى به جدالى هنرمندانه با رقيب فرضى خويش مى پردازند. لطف بازى وقتى افزون مى شود كه نتيجه محتوم از سطح تمايلات شخصى يك فرد به معناى يك پاى بازى خارج شده به حساب جريان هاى پيدا و پنهان گذاشته مى شود.
اين جريان اگر بازى قدرت را منازعه اى ايدئولوژيك فرض كند، خاستگاه نهايى بازى را رسيدن به تمايلات برتر انديشه اى مى داند كه خود را براى اثبات برترى آن به آب و آتش زده است. طرفين منازعه در چارچوب تفكر ايدئولوژيك براى رسيدن به قدرت از دانش به عنوان ابزارى كليدى سود جسته در بازسنجى تحركات درونى و بيرونى رقيب به آن توسل مى جويند. اينجاست كه در گفتمان قدرت رقيب نهايى آن مبارز تنهاى سنتى در آوردگاه مبارزه نيست كه با شكست احتمالى او جريان بازى متوقف شده يا به نفع رقيب عوض شود و در نهايت به مغلوب شدن طرف ديگر بينجامد. در منازعه اى كه بر پايه دانش و آگاهى شكل گرفته باشد، فرصتها در تعريف بازى نقش تعيين كننده پيدا مى كنند. پس مى توان گفت كه هيچ شعار يا نوشته اى چيزى بيرون از تمايلات گروهى يك جريان نيست، در نتيجه هر فرد به عنوان قطعه اى بيرون از موزاييك قدرت قادر به تعيين مناسبات آن حوزه نيست. هر شعارى كه بر پيشانى نماينده يك جريان خورده مى شود، شعارى است كه از دل آن جريان برخاسته است.
با پذيرش اين گفته يك نكته ديگر در دل اين تحليل برجسته مى شود. اگر مى پذيريم كه بازى قدرت، بازى دلخواه افراد تك افتاده در ديار مبارزه نيست و بيشتر به ديالكتيك گونه اى در ميان جريان هاى گسترده تر شباهت دارد، استقلال در عرصه مبارزه به عنوان يك رويكرد شخصى در حركت نهايى به امرى بى معنا تبديل مى شود. پس آنجا كه استقلال شخصى در رقابت سياسى وجود نداشته باشد، مى توان ادعا كرد كه سر دادن هرگونه شعار به عنوان مبناى مستقل مبارزه و عمل سياسى بيرون از جريان و فراتر از تعلقات ايدئولوژيك در اردوگاه قدرت و خاستگاه نهايى مبارزه، امرى غيرمعمول و هيجانى كاذب لقب مى گيرد. توسل جويى به اين هيجان كاذب آنجا كه ابزارهاى قدرت و بازى رقابت از مبنايى فراتر از تمايلات توده مردم برخوردار باشد يا به دلزدگى مخاطبان مى انجامد يا در نهايت غيرواقعى بودن وسوسه هاى يك جريان سياسى را به نمايش مى گذارد. اين غيرواقعى بودن با چه هدفى صورت مى گيرد؟
در اين تمايل به غلوگويى اينگونه فرض مى شود كه غلو هر چقدر بزرگتر باشد، پذيرش آن براى مخاطب راحت تر است. اينجاست كه تمايل عقلانى به استفاده از پتانسيل هاى واقعى موجود براى پيشبرد برنامه هاى امروز و فردا جاى خود را به غلبه آنى بر احساسات مخاطب مى دهد. چه آنكه، تمايل به كسب پيروزى و چشيدن طعم ناشى از آن به هر قيمت خوشايندتر از اجراى هر برنامه اى در آينده است. در اينجا فقدان استفاده از روش هاى عقلانى جاى خود را به استفاده از وعده به عنوان رويكرد مصلحتى يا موقعيتى داده در نتيجه آن «تبليغ بزرگنمايى شده» و «تبليغ شيك» به گفتار كانديدا راه پيدا مى كند.
شعار شيك، واقعيت تلخ
تبليغ به عنوان يك ابزار ارتباطى با استفاده از شيوه هاى تهييج و ترغيب بستر لازم را براى پذيرش يك كالا از سوى مخاطب فراهم مى كند. استفاده از پتانسيل اين ابزار در عرصه سياست در جوامع امروز به اشكال مختلف قابل مشاهده است. يك استاد دانشگاه در رشته ارتباطات در اين باره مى گويد: «در اينجا آن بخش از تبليغات براى ما اهميت دارد كه در قالب شعارهاى زيبا و شيك و بسته بندى شده از سوى گروه ها، جريان ها و افراد سياسى مورد استفاده قرار مى گيرد. سود نهايى از توسل جستن به شعارهاى شيك در نزد اين عده از نظر من دستيابى به قدرت در بستر نظم موجود است.»
وى با اشاره به اين ديدگاه ادامه مى دهد: «نامزدهاى انتخاباتى با آگاهى از شرايط جامعه به انتخاب شعارهايى مى پردازند كه چندان با پيشينه اجرايى شان همخوانى ندارد. به عبارتى انتخاب شعار آگاهانه و عمدى به گونه اى صورت گرفته تا شخص مورد نظر در قالبى جديد، شيك و متفاوت تر به جامعه عرضه شود. وى مى افزايد: دستيابى به اميد يا شادى يا رفاه بدون ارائه برنامه مشخص بيشتر به يك نوع شوخى شباهت دارد تا يك رهيافت. در ضمن چنين وعده هايى به خاطر ماهيت به شدت ذهنى شان امكان كاربرد عملى خود را در حيات اجتماعى ايران پيشاپيش از دست داده اند.»
يكى از « اميد» مى گويد وديگرى از «حذف بوروكراسى» . حاضر شدن در شهرهاى كوچك با اين بهانه كه با هدفى ديگر صورت گرفته، توجيه مى شود. «دولت رفاه» به ما وعده مى دهد كه «براى حل بحران بيكارى و ايجاد اشتغال جوانان از سرمايه گذارى داخلى و خارجى، حمايت مى كند.» بخشى از امنيت ملى «حفظ اعتماد بين طبيب و بيمار» قلمداد مى شود. «عدالت و پاكدامنى» محور پيشرفت قرار مى گيرد تا «صداقت و خدمت» به «رويكرد» عمده تبديل شود. ديگرى «دخالت دولت در امور اقتصادى» را به عنوان بهترين برنامه خود معرفى مى كند. «اعتراض» و «انتقاد» حق مردم، اعلام شده «افراط» و «تفريط» تعديل مى شود. كسى مى خواهد «شادابى» و «اميد» را به جامعه تزريق كند، كسى ديگر در فكر تشكيل دولت اسلامى است. «زدودن تملق» برنامه اجرايى يكى مى شود و از نظر آن ديگرى بخشى از مديران كشور «متأثر از تهاجم فرهنگى» قلمداد مى شوند. آنكه در «مسائل كارشناسى» و «برنامه ريزى» و «مديريت» خود را بى رقيب معرفى مى كند در فكر بازگرداندن «اختيارات رئيس جمهورى» به دولت است.
advertisement@gooya.com |
|
شعارهاى مورد نظر تنها بخشى از گفته هايى است كه طى چند هفته اخير بارها از پشت تريبون هاى مختلف از زبان بسيارى از نامزدهاى رياست جمهورى آينده به گوش رسيده است. در بسيارى از اين شعارها ذهنى بودن عناوين اتخاذ شده اجازه تصور هر گونه برنامه اجرايى احتمالى را از آدم مى گيرد. در نتيجه «امر شيك»، «امر شيك» باقى مى ماند. تا وعده دست نيافتنى، همچنان دور از دست بماند. دور از دست بودن اين شعارهاى زيبا را مى توان با مشاهده ظرفيت موجود به خوبى تشخيص داد.