صحبت اينكه دربى به تعويق بيفتد از همان روز سه شنبه هم مطرح بود، اما به نظر مى رسيد اين بار تصميم براى برگزارى بازى در سر موعد چنان جدى است كه مشكلات به وجود آمده نخواهد توانست مانع از انجام بازى شود. دعوت از داور خارجى و پافشارى بر برگزارى آن در روز جمعه تا سه روز قبل از بازى همه چيز را مهيا نشان مى داد اما باز هم روز پنجشنبه، يعنى يك روز پيش از بازى خبر از تعويق آن داده شد تا همه رؤياها بر باد رود. يك تأخير ۲۴ ساعته كه مى تواند در هياهوى انجام آن گم شود و در هيجانى كه بازى برمى انگيزد به سرعت از يادها برود.
برگزارى اين ديدار كه در بطن خود مى تواند اتفاقى اگر نه بسيار ساده كه حداقل كاملاً طبيعى باشد، باز هم دچار بى نظمى شده است تا ما ثابت كنيم كه هنوز در سازماندهى و تطبيق خود با برنامه هاى بين المللى چه اندازه درمانده ايم.
اينكه بازى پرسپوليس - استقلال دچار تغيير در زمان برگزارى شود در فوتبال ايران حادثه شگفت انگيزى نيست. اين موضوع آنقدر تكرار شده كه حالا ديگر جزو آيين اين بازى به شمار مى رود و در واقع اگر بازى طبق زمان اعلام شده برگزار شود بايد حيرت كرد اما آنچه در اين ميان غير قابل باور به نظر مى رسد، گذشت زمان، تكرار معضلات فوتبال، روشن بودن نقاط ضعف و برطرف نشدن آنهاست.
اگر بگوييم فوتبال ايران در ماه هاى اخير هر روز با بحرانى حاكى از بى نظمى مواجه بوده اغراق نكرده ايم. سياهه اى كه بازيهاى تداركاتى تيم ملى، برگزارى مسابقات ليگ يك و ليگ برتر، اردوى انگليس، ناتوانى در انجام مسابقه پرسپوليس - پاس و ديگر حوادث را در برمى گيرد چنان طولانى و چنان تكرارى است كه از مرور دوباره آن جز ملال حاصل نخواهد شد. در دو هفته گذشته هم فدراسيون فوتبال مجبور شده يك بار به خاطر روز قدس و يك بار به دليل تقارن با عيد فطر كه هر دو هم مناسبت هايى گرانقدر و غير قابل چشم پوشى اند تقويم اش را به هم بريزد. اتفاقاتى كه اگر براى اولين بار روى مى داد مى شد آنها را ناگزير خواند ولى با استمرار آنها طى ساليان گذشته نامى جز اغتشاش و هرج و مرج بر آن نمى توان گذاشت.
پس از اين همه سال گفتن اينكه فدراسيون فوتبال ايران از حساسيت چنين روزهايى خبر ندارد حرف بيهوده و نامربوطى است. همانقدر بيهوده كه تصور كنيم نيروهاى نظامى و امنيتى شهرى ما قادر به كنترل يك مسابقه فوتبال در چنين ايامى نيستند، حتى اگر آن مسابقه، بازى حساسى چون پرسپوليس - استقلال باشد.
شايد بتوان اذعان كرد كه حساسيتى كه براى بازى دو تيم بزرگ پايتخت وجود دارد، بيش از آنكه نزد هواداران دو تيم خطرساز شود، در اذهان مسؤولان است كه به ناهنجارى مى انجامد. اين حساسيت سال هاست كه وجود دارد اما هر وقت اراده اى براى فائق شدن بر آن وجود داشته، اين بازى با كمترين مشكل به انجام رسيده است. اين اتفاقى بود كه در تير ماه سال ۱۳۷۸ و در اوج آشوب هاى تهران ديديم. جايى كه صفايى فراهانى رييس فدراسيون وقت قادر شد مسؤولان شهرى را براى انجام اين بازى توجيه كند و در حالى كه التهاب حاكم بر وضعيت كشور مى توانست به راحتى به لغو بازى بينجامد، آن را بى هيچ پيامدى برگزار كرد.
advertisement@gooya.com |
|
در حال حاضر اما، بى آنكه كمترين بهانه قابل دركى براى مخالفت با انجام مسابقات فوتبال وجود داشته باشد، مى بينيم كه هر روز ديدارى تعطيل مى شود يا مثل بازى امروز به تعويق مى افتد. يك روز توضيح اين بى نظمى، شركت مردم در راهپيمايى هاى روز قدس است كه پيش از ظهر انجام مى شود و تا مسابقه اى كه قرار است شب هنگام و در ساعت ۳۰:۱۹ برگزار شود، فرصت كافى براى هر كارى وجود دارد. حالا هم صحبت از برخورد مسابقه با روز عيد است كه همه مراسم آن در ساعات آغازين صبح به اتمام مى رسد و كمترين تداخلى با يك مسابقه در بعدازظهر ندارد.
در همه اين بى نظمى ها آنچه بيش از هر چيز به چشم مى آيد، ضعف دستگاه هاى مسؤول ورزش در تفهيم اهميت انجام مسابقات بر اساس تقويم است. اين در واقع مديران فوتبال و سازمان ورزش هستند كه بايد بتوانند در لابى هاى قدرت مشكل موجود را حل كنند و با اراده لازم، به نهادهاى مسؤول شهرى بقبولانند كه لغو بازيها چه اندازه براى اعتبار فوتبال ايران هزينه در بر دارد و چه تأثيرى در كيفيت آن مى گذارد.
رأس هرم فوتبال ايران كه هر بار كه بلندگويى به دست مى آورد از مديريت مشعشع خود در اين فوتبال مى گويد و سازمان فعلى را در تاريخ فوتبال كشور بى نظير و عالى ترين مى داند، مى تواند به جاى صرف انرژى براى اين تبليغات تقويم مسابقات خود را جدى تر بگيرد و انجام يك مسابقه در سر وقت را مسؤوليتى بزرگ و خطير به شمار آورد.
اگر گفته شود ارگان هاى انتظامى و امنيتى شهرى مثل تهران قادر به انجام يك مسابقه فوتبال در روزى مثل روز قدس يا عيد سعيد فطر نيستند حرفى غير واقع است كه مى تواند وهن اين ارگان ها محسوب شود. آنچه باقى مى ماند التزام و اتوريته مديران فوتبال ايران براى برگزارى مسابقات است. مسؤوليت شناسى اى كه اگر وجود داشت ما هر روز شاهد اين همه بحران ريز و درشت نبوديم. اينكه فوتبالى به جام جهانى صعود كند اما قادر نباشد مسابقات خود را با يك تقويم مشخص برگزار كند، آيا جز از مديريتى توسعه نيافته وعقب مانده، برمى آيد؟