سه شنبه 21 مهر 1383

ريس جمهور دوران پسا خاتمی، امير محبيان

هر کس که بخواهد چرخ زمان را به عقب برگرداند مسلما با شکست روبرو خواهد شد. گذشته ها و دستاوردهای دولتهای پيشين را دستمايه آينده بهتر سازيم نه آن که گمان داريم با نفی مطلق آنها می توان آينده موفقی را پديد آورد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

قضاوت ما در باره خاتمی رييس جمهور و دو دوره عملکرد او هر چه باشد نمی توان منکر شد که حضور او گفتمان جامعه را تغيير داد و يا اگر دقيق تر بگوييم وجايگاه و تقدم علت و معلول را در نظر بگيريم او –خاتمی- پديده ای بود که از تحولی مهم در گفتمان اجتماعی خبر می داد.
بر نتايج و آثار حضور هشت ساله خاتمی نمی توان و نبايد درخردادماه هشتاد و چهار ، مهر پايان نهاد. شکی نيست دوران پيش و پس از خاتمی تفاوت های چشمگيری دارد ؛ چنانچه در مورد دوران هاشمی رفسنجانی نيز می توان با قدرت چنين گفت، با اين تفاوت که تغييرات دوران هشت ساله هاشمی در مقايسه با دوران پيش ازاو برآمده از برنامه ها و عملکرد مديريتی وی بود در حالی که تحولات دوران خاتمی اشاراتی روشن به دگرگونی های جدی در لايه های زيرين اجتماعی دارد. پس اگر چه دوم خرداديان تندروواعتدال ستيز توانستند به ناگهان چشم بر کرده ها و دستاوردهای دولت هاشمی ببندند و آن را به يکباره (همچون همه دستاوردهای ارزشمند نظام اسلامی) ناديده انگارند و همزمان نگران تبعات اجتماعی نيز نباشندشايد حاکی از تفاوت مذکور در ميان تحولات اين دودوره باشد. (افراطيون به اشتباه بر اين باور بودند که پرونده سازندگی و تحولات ده ساله پيش از دوران خودرا می توانند با تخريب هاشمی بسته گمان نمايند ؛ اشتباهی که نتايجی سنگين برای آنان داشت) ولی بيگمان به دلايلی که به ريشه تحولات اجتماعی برمیگردد ، دوران رياست جمهور پسا خاتمی نمیتواند و نبايد با انکار تحولات اجتماعی همراه باشد؛ طبعا آنانکه به وقايع اجتماعی ژرفتر می نگرند می دانند که فهم دوران هاشمی و رويکردهای دولت وی بدون فهم دوران مير حسين موسوی ناممکن است؛ چنانچه فهم دوران خاتمی نيز بدون ادراک درست تحولات دوران هاشمی نابخردانه است.اين زنجيره بيگمان همچنان ادامه خواهد داشت زيرا تفسير هر قطعه از تاريخ انقلاب اسلامی به مثابه قطعه ای منفک از زمان و مکان و واقعيت های بستر شکل گيری آن ؛ بدون شک بدور از عقل و خارج از قواعد تحليل علمی خواهد بود.
اگر مقدمات فوق پذيرفته گردد؛ يک پيام روشن به رييس جمهور آتی -هر که باشد- استخراج می گردد و آن اينکه برنامه ريزی؛ ترتيب دادن تيم دولت؛ تنظيم شعارهای انتخاباتی يا تدوين استراتژی های اداره دولت در خلاء ناممکن و غير واقعگرايانه است. از اينرو رييس جمهور آتی بايد با واقعيت های اجتماعی حرکت کند نه با ذهنيات خود. يک رييس جمهور موفق آن کسی خواهد بود که تحولات اجتماعی رخ داده را درک و قبول کند و بکوشد اشتباهات محتمل را در بستر اجتماع با راهکارهای ممکن اصلاح نمايد. تاريخ ربع قرن گذشته به گمان نگارنده عليرغم فراز و نشيب هايش نشان از تحولی روبه جلو دارد و ساعت اجتماع ايرانی با تنظيمی هوشمندانه به پيش می رود هر تلاشی برای بازگرداندن تاريخ به گذشته نشانه ناديده گرفتن پيشرفت هاست؛ فقط بايد با نيم نگاهی به گذشته و نيم نگاهی به آينده؛ حال را بهتر از گذشته ساخت. هر کس که بخواهد چرخ زمان را به عقب برگرداند مسلما با شکست روبرو خواهد شد. گذشته ها و دستاوردهای دولتهای پيشين را دستمايه آينده بهتر سازيم نه آن که گمان داريم با نفی مطلق آنها می توان آينده موفقی را پديد آورد.

دنبالک:
http://akhbar.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/13015

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'ريس جمهور دوران پسا خاتمی، امير محبيان' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016