يكشنبه 26 مهر 1383

سازمان هاي غير دولتي (ان .جي .او)، روزنامه جمهوري اسلامي

قسمت اول: ما و نظام سرمايه داري

مقدمه :
چندي است كه موضوع « سازمان هاي غير دولتي » به يكي از موضوعات مهم , بحث برانگيز و يا نگران كننده محافل مختلف دولتي و غير دولتي تبديل شده است . از سازمان ملل و بنيادهاي بين المللي گرفته تا نهادهاي دولتي و غير دولتي و نخبگان , براهميت توجه به اين موضوع , يا به دليل ظرفيت ها و آثار منحصر به فرد آن ها و يا به دليل مخاطراتي كه براي امنيت ملي كشورها و موقعيت فرهنگي , اجتماعي و سياسي آنان ايجاد مي كنند , پاي مي فشارند. در كشور ما در برنامه سوم و چهارم توسعه به حمايت از اين سازمان ها توجه شده است و ساليانه ميلياردها تومان بطور مستقيم صرف تشكيل و تقويت اين سازمان ها مي شود.
IT افزون بر آن , بخشي از حمايت ها نيز از رديف هايي ديگر , چون حمايت از و حمايت از طرح هاي پژوهشي نصيب سازمان هاي غير دولتي مي شود.
در عين حال , بحث درباره سازمان هاي غير دولتي , در چند ماه گذشته به يكي از مباحث مهم در بعد امنيت ملي نيز تبديل شده و نگراني مسئولان سياسي , امنيتي و حتي فرهنگي كشور را به همراه داشته است . قرائن از اين واقعيت حكايت دارد كه لازم است به برخي از اين سازمان ها به چشم گروه هايي ارزشمند , پرتوان و در خدمت اهداف نظام اسلامي و مصلحت عمومي جامعه نگريست و آن ها را مستحق حمايت دانست , برخي ديگر را با سياست هايي , به مسير سازندگي هدايت كرد و تعدادي را نيز در زمره پيام آوران فرهنگ الحادي و ادبيات اليبراليستي غرب و يا حتي عوامل سياسي نظام سرمايه داري دانست . نبود سياست هاي مشخص در جمهوري اسلامي , در برابر سازمان هاي غير دولتي , هم به از دست دادن فرصت هاي استفاده بهينه از نيروهاي مردمي در قالب اين تشكل ها مي انجامد وهم به حمايت هاي بي جا و توجيه ناپذير از عوامل تحقير فرهنگ ديني و ملي .
مقاله پيش رو كه توسط دفتر مطالعات و تحقيقات زنان تهيه شده در صدد است كه با توجه به ظرفيت هاي اين نهادها , نگاه نظام سرمايه داري به اين موضوع , در دهه هاي اخير و ارائه گزارشي اجمالي از موقعيت سازمان هاي غير دولتي فمينيستي , مسئولان نظام اسلامي و نخبگان حوزه و دانشگاه را به تاملي دوباره در اين باره فراخواند.
تعريف
1 به گروه هايي كه با اهداف مشخص و)ها NGO ( « سازمان هاي غير دولتي » آشكار در زمينه هاي فرهنگي , علمي , اجتماعي , خيريه و... , به طور غير انتفاعي و بدون وابستگي تشكيلاتي به دولت ها فعاليت ميكنند , اطلاق ميشود. غير سياسي بودن نيز از شاخصه هاي مهم اين سازمان هاست . بنابراين , احزاب سياسي در زمره چنين سازمان هايي قرار نمي گيرند.
سازمان هاي غير دولتي , ويژگي هايي دارند كه آن ها را براي انجام دادن فعاليت هاي مورد نظر ممتاز مي سازد , از جمله :
1 ـ به علت آن كه به فعاليت هاي سياسي مستقيم نمي پردازند و در معادله قدرت وارد نميشوند , حكومت ها به آنها حساسيت چنداني ندارند و مي توانند آزادانه تر به فعاليت خود ادامه دهند.
2 ـ به علت عدم وابستگي به دولت , جزر و مدهايي ناشي از تغييرات دولت ها و مسئوليت ها , برنامه هاي آن ها را تحت الشغاع قرار نميدهد و مي توانند براي خود , سياست ها و برنامه هاي دراز مدت تدوين كنند.
3 ـ به علت محدوديت بودجه و امكانات , تورم تشكيلاتي پيدا نمي كنند و مي توانند افراد كم تر و كارآمدتر را جذب كنند.
4 ـ تشكيلات دولتي معمولا ملاحظاتي در عملكرد داخلي (مثلا در برابر قوه قضائيه , رهبران نظام , مراجع مذهبي و نخبگان ) و در عملكرد بين المللي (مثلا در برابر اتحاديه اروپايي و سازمان ملل ) دارند , اما اين گونه ملاحظه كاري ها را در تشكل هاي غير دولتي كم تر مي توان ديد و مي توانند آزادانه تر برنامه هاي خود را اجرا كنند.
5 ـ به علت كوچك بودن , امكان تكثير پذيري بيش تري دارند . مثلا با پنج نفر تاسيس كرد و پس از جذب تعداد بيش تري از افراد , از دل اين NGO مي توان هماهنگ ديگر تاسيس كرد . NGO تشكيلات چند
6 ـ اين سازمان ها به علت خودجوش بودن , مي توانند افراد هم سليقه را گرد هم جمع كنند. بنابراين , انسجام تشكيلاتي در اين مجموعه ها بيش تر و توان عملكرد آن ها بالاتر از مجموعه هاي دولتي است .
7 ـ در صورتي كه شبكه ارتباطي ميان اين سازمان ها تشكيل شود به مثابه يك گروه عظيم و گاه قدرتمندتر از احزاب سياسي در معادلات فرهنگي , اجتماعي و سياسي وارد ميشوند , با اين تفاوت كه آسيب پذيري آنان در قبال عكس العمل مخالفان , به دليل تعدد آن ها , كم تر است .
گر سازمان هاي غير دولتي با اهداف درست تاسيس شوند , كارآيي هاي بسياري , به ويژه در ايجاد رابطه با حكومت اسلامي خواهند داشت , از جمله :
الف ) مي توانند در تبيين و تبليغ مفاهيم ديني و ايجاد جريان هاي علمي و فرهنگي فعال باشند گروه هاي نخبه و نظريه پرداز , در جريان توليد دانش , فعال مي شوند و گروههاي ديگر , در جريان تبديل مفاهيم به زبان مفاهمه با مخاطبان مختلف , جريان سازي علمي و توسعه اطلاعات عمومي فعاليت خواهند كرد.
ب ) گروه هاي غير دولتي با انتخاب موضوعات جزئي و با محدود كردن موضوع فعاليت خود , مي توانند سطح كارشناسي خود را در همان موضوع , به سرعت بالا ببرند و به نهادهاي حكومتي (سياست گذاران , طراحان و مجريان ) در سطوح مختلف , مشاوره كارشناسي دهند.
ج ) باتكثير بلندگو و ايجاد جريان هاي فرهنگي و اجتماعي مي توانند زمينه هاي لازم را براي تحقق اهداف و برنامه هاي نظام اسلامي فراهم و مطالبات عمومي را هدايت كنند و آن گاه كه نهادهاي دولتي در اجراي وظيفه خود , سهل انگاري مي كنند و يا برخلاف اهداف نظام اسلامي رفتار ميكنند , با آگاه سازي مخاطبان و ارائه تحليل روزآمد , فشار مطالبات اقشار گوناگون را متوجه نهادهاي دولتي سازند.
د) اين سازمان مي توانند بازوي نظارتي نظام اسلامي باشند و به ويژه بر عملكرد نهادهاي دولتي نظارت كنند.
هـ) اين نهادها از بهترين حلقه هاي اتصال ميان مردم و مسئولان هستند و به نظر مي رسد كه تكيه بر گروه هايي كه بدون انگيزه هاي قدرت طلبانه , نقش حلقه اتصال را ايفا كنند , از اتكا بر احزاب سياسي , كه در كنار نظام اسلامي , كانون هاي قدرت سياسي تاسيس مي كنند , كارآمدتر باشد.
ها NGO و) در شرايطي كه كشورهاي جهان , به سوي جهاني سازي مي روند , مي توانند در حفظ هويت بومي و ملي و ايجاد جريان هاي منطقه اي و بين المللي با محوريت دين فعاليت كنند.
هر چند تشكلهاي غير دولتي , در شكل سنتي آن , در قالب گروه هاي خيريه و هيئت هاي مذهبي , سابقه اي چند صدساله دارند , اما شرايط جديد جهاني , منطقه اي و داخلي , ضرورت نگاهي نو , كارآمد و پويا را به اين تشكل ها اقتضا مي كند , به ويژه پس از آن كه با رويكرد جديد نظام سرمايه داري , به سازمانهاي غير دولتي و برنامه هاي دردست اقدام آن ها بيش تر آشنا شويم .
نظام سرمايه داري و سازمان هاي غير دولتي
در دهه 1980 ميلادي نظام سرمايه داري , با ترميم نقاط آسيب پذير خود , به طرحي نو در جهان گرداني سرمايه دست يافت . در انديشه نوليبراليسم , برافزايش حمايت از سازمان هاي غير دولتي تاكيد خاصي شد و سازمان ملل نيز تحت نفوذ قدرت هاي برتر , همين انديشه را در پيش گرفت . دفتر عمران سازمان ملل , در سال 1993 ابزار پنج گانه براي رسيدن به توسعه انساني را دموكراسي , اقتصاد بازار آزاد , خصوصي سازي , اطلاع رساني و سازمان هاي غير دولتي اعلام كرد.
حمايت هاي معنوي و مادي بنيادهاي بين المللي و سازمان ملل از سازمان هاي غير دولتي , به اندازه اي است كه قرن بيست و يكم را قرن سازمان هاي غير دولتي خوانده اند. كارآمدي اين سازمان ها سبب شده است كه نظام سرمايه داري , اهداف زير را در توسعه آن ها در نظر بگيرد :
1 ـ تضعيف دولت ها با به عهده گرفتن وظايفي كه به طور سنتي , از وظايف دولت ها هستند. پي گيري اين هدف , راه جهاني سازي را بويژه در خاورميانه اسلامي , هموارتر مي سازد.
در طرح آمريكايي خاورميانه بزرگ , كه با هدف كنترل اصول گرايي اسلامي تدوين شده است , كشورها به دو دسته تقسيم مي شوند. در كشورهايي كه حكومت و بيش تر نخبگان آن , هم سو با برنامه هاي جهاني اند , بر استفاده از امكانات دولتي براي اصلاحات تاكيد ميشود و در كشورهايي چون ايران , كه نخبگان و حكومت , با اهداف و برنامه هاي جهاني هم سويي ندارند , شناسايي و تقويت افراد هم سو و ايجاد و تقويت سازمان هاي غير دولتي در دستور فعاليت قرار مي گيرد. در اين طرح , موضوع زنان , به ويژه محور برابري زن و مرد (تشابه نقش ها) , يكي از كليدي ترين موضوعات اصلاحات شمرده و بر آن تاكيد شده است .
« مايكل لدين » , عضو شوراي امنيت ملي آمريكا , كه در موسسه « اقدام آمريكايي » به اجراي طرحهاي مطالعاتي مشغول است , طرح تغيير از درون را تنها راه كار كنوني براي مقابله با نظام اسلامي ايران مي داند. وي در مصاحبه با شبكه « سي . بي . ان » در 28 آوريل 2004 , در پاسخ به اين پرسش كه « براي ضربه زدن به ملاها در ايران چه طرحي داريد » حمايت از سازمان هاي غيردولتي داخلي ايران و سازمان هاي صنفي را از جمله راه كارها برمي شمارد كه به كمك آن ها مي توان ميليون ها نفر را در برابر حاكمان ايران قرار داد. موسسه « گروه بحران هاي بين المللي » كه سازمان چندمليتي است , معتقد است تنها مبارزه داخلي طولاني و مداوم , به وسيله سازمان هاي غيردولتي , با تاثيرگذاري جامعه بين المللي در حاشيه اين مبارزات , مي تواند به تغيير شكل نظام سياسي ايران بيانجامد.
2 ـ تعديل دولت ها با استفاده از ابزارهاي گوناگون , از جمله , اهرم فشار , دهه 1960 ميلادي , دهه ظهور جنبش هاي تندرو چپ , با رويكرد مبارزه سياسي قهرآميز با دولت ها بود. اين مساله , عكس العمل شديد دولت ها وناكامي بيش تر اين جنبش ها رادر پي داشت . پيچيدگي روابط حاكم بر جامعه و نظام جهاني , ثابت كرد كه خلع يد يك باره , غالبا امكان ناپذير است و بايد براي ايجاد تغييرات و تحولات , انديشه تغيير دولت در كشورهاي جهان سوم را , به خواست تعديل قدرت دولتي تبديل كرد. بدين ترتيب , هم هزينه مقابله با دولت ها كاهش خواهد يافت و هم آينده تعامل قدرت , قابل كنترل , عقب نشيني و كم كردن سرعت است . نظام سرمايه داري , با درك اين واقعيت , كوشيده است تا از سازمان هاي غيردولتي , اهرم اصلاحات و اعمال فشار بر كشورها بسازد. يكي از فعالان عرصه سازمانهاي غيردولتي گفته است : « اگر قدرت مانور اقتصادي را از دولت نگيريم ها نكنيم , نمي توانيم دموكراسي دلخواه را به ساختار NGO و مردم را حقوق بگير حكومت تحميل كنيم . »
سياست گسترش و تقويت سازمان هاي غيردولتي , كه در برنامه سازمان ملل نيز گنجانده شده و كشورهاي جهان به آن فراخوانده شده اند , به تعدد اين نهادها و تكثير بلندگو مي انجامد و دولت ها و نهادهاي دولتي , كه پيرامون خود , هزاران سازمان غيردولتي , در قالب گروه هاي منتقد , ناظر و مشاور مي بينند , احساس مي كنند كه آن ها واقعا نماينده افكار عمومي جامعه اند كه نمي توان از كنار آن ها به سادگي گذشت .
در ساليان گذشته , تعداد سازمان هاي غيردولتي , در كشورهاي اسلامي , بسيار افزايش يافته است , چنان كه در كشور مصر , 15000 , در تركيه 8000 و در اردن 4000 سازمان غيردولتي فعاليت مي كنند .
3 ـ فرهنگ سازي و زمينه سازي براي جنبش هاي اجتماعي .
اگر فرض كنيم كه در امروزه جريان توليد مفاهيم و اطلاعات , جرياني يك سو (از جهان غرب به كشورهاي جهان سوم ) است , مي توان سازمان غيردولتي را از بهترين ابزارهاي توزيع مفاهيم ليبراليستي و ايجاد باورهاي جديد و تغيير قدر متيقن ها دانست . امروزه بنيادهاي بين المللي , سازمان ملل و اتحاديه اروپايي , استانداردهاي حقوق بشر و حقوق زنان را تدوين مي كنند و سازمان هاي غيردولتي هم سو , اقدام به ترويج همين استانداردها و پي گيري شيوه هاي دست يابي به آن ها مي كنند. مثلا اين سازمان ها از پرداختن به مشكلاتي , مانند چون بالارفتن سن ازدواج , ازدياد طلاق , شيوع روابط نامشروع خارج از چارچوب خانواده , به بهانه آن كه از محورهاي نگران كننده دوازده گانه سازمان ملل نيست , مي پرهيزند. با توسعه فرهنگ و مفاهيم موردنظر , از آن جا كه ميان باورهاي نسل جوان , به ويژه زنان و واقعيت هاي موجود اجتماعي , شكافي معنادار ايجاد مي شود , زمينه هاي نارضايتي و ايجاد جنبش هاي اجتماعي , كه جهت گيري آن ها به سوي اهداف نظام سلطه است , فراهم مي شود و اين جنبش ها , گرچه به ظاهر , زمينه هاي سياسي ندارند , به نارضايتي عمومي از دولت ها نيز منجر مي شوند.
امروزه ساماندهي قدرت مردم , در برابر قدرت حاكميت و هماهنگ كردن قدرت سياسي اجتماعي و فرهنگي شهروندان , يكي از ويژگي هاي اصلي سازمان هاي غيردولتي دانسته مي شود. در اين رابطه ايجاد شبكه ارتباطي ميان اين سازمان ها از مهم ترين اقداماتي است كه مي تواند گروه هاي كوچك را به قدرت هاي موثري تبديل نمايد كه در تغيير بينش ها و رفتارها نقش تعيين كننده اي دارند. يكي از فعالان فمينيست در اين باره مي گويد : « گروه هاي فمينيستي دانشجويي در سراسر كشور به شدت در حال گسترش است . سازمان هاي زنان در ايران با وجود همه اختلافات فكري خود گفت وگو براي تشكيل شبكه اي سراسري حول محور منافع مشترك را شروع كرده اند. رابطه ميان زنان ايراني مقيم ايران و زنان ايراني مهاجر هر روز گسترده تر مي شود و در جامعه , زنان با تلاش هر روزه خود براي به عقب بردن چارچوب هاي رسمي حجاب , داشتن يك زندگي مستقل و حضور در بالاترين سطوح اجتماعي , خود را و حضور خود را بر جامعه اي كه بهترين جا براي زنان را قعر خانه مي داند , تحميل كرده اند. ممكن است كسي ما را نبيند اما ما وجود داريم و اثر خود را بر دنياي اطرافمان مي گذاريم .
نكته قابل توجه آنست كه در شرايطي كه زمينه براي تشكيل سازمانهاي زنانه هاي زيست محيطي و مددكاري NGO فمينيستي به راحتي فراهم نباشد , تشكيل و... كه حساسيت چنداني نسبت به فعاليت آن ها اعمال نمي شود , زمينه گردهم آيي افرادي را فراهم مي آورند كه در فضايي آسوده به مطالعات و مباحث تئوريك بپردازند و در اولين فرصت به عنوان نهادهاي زنانه اعلام موجوديت ها را در مسير اهداف تعريف شده قرار دهند . « پروين NGO كنند و يا آن كه همان پايدار » نماينده سازمان ملل در توسعه سازمان هاي غيردولتي زنان افغانستان توضيح مي دهد كه چگونه براي كم كردن حساسيت ها , زنان به نام شركت در كلاس هاي خياطي و كارهاي هنري جذب مي شوند و در ضمن آن مباحث جنسيتي به آن ها آموزش داده مي شود. در كشور ما نيز برخي نهادهاي فمينيستي در زمينه هايي از جمله محيط زيست فعاليت مي كنند.
افزون بر اهداف ياد شده , سازمان هاي غيردولتي مي توانند كارآيي هاي ديگري نيز داشته باشند , از جمله :
1 ـ ارايه دادن گزارش به نهادهاي بين المللي . نهادهاي وابسته به سازمان ملل , افزون بر آن كه هر چند سال يك بار , گزارشي از آخرين اصلاحات در حوزه هاي مختلف , از جمله درباره زنان , از دولت ها دريافت مي كنند , از سازمان هاي غيردولتي هم مي خواهند كه گزارشي مستقل از روند پيشرفت وضعيت زنان ارائه كنند. با مقايسه اين گزارش ها با يكديگر , صحت و سقم اظهارات دولت ها روشن مي شود. همچنين گزارش سازمان هاي غيردولتي مي تواند حاوي اطلاعاتي باشد كه زمينه اقدام سازمان ملل , عليه آن دولت را فراهم آورد. اعمال فشار بازرسان سازمان ملل , درباره حقوق بشر , حقوق زنان و حقوق اقليت ها , بيش تر مبتني بر گزارش غيردولتي هاست .
2 ـ اجراي پروژه هاي دولتي . در كشورهايي چون ايران , كه نهادهاي دولتي , در پي گيري منويات خود , ملاحظاتي مانند رهبران نظام , روحانيت و مرجعيت و شوراي نگهبان دارند , مي توانند برخي برنامه هاي موردنظر را به كمك گروه هاي غيردولتي اجرا كنند , مثلا نهادهاي دولتي , كه در پي گيري علني موضوع الحاق ايران به « كنوانسيون محو كليه اشكال تبعيض عليه زنان » , با توجه به مخالفت صريح مراجع تقليد , ملاحظاتي داشتند , از برخي سازمان هاي غيردولتي , به منظور فعاليت در اين زمينه حمايت مي كردند. ملاحظه دو نكته , حساسيت كار سازمان هاي غيردولتي را آشكارتر مي سازد :
اول آن كه مقايسه ميان سازمانهاي غيردولتي , در كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه نشان مي دهد كه در كشورهاي پيشرفته , سازمان هاي غيردولتي خيريه مددكار اجتماعي , رشد بيش تري دارند اما در كشورهاي در حال توسعه , برنامه ريزي ها بيشتر در مسير توسعه سازمان هاي فرهنگي و اجتماعي است . در كشور ايران , گرچه تا ابتداي سال 1376 بسياري از سازمانهاي غيردولتي را سازمان هاي خيريه اي تشكيل مي دادند , اما در چند سال گذشته , رشد سازمان هاي غيردولتي فرهنگي و اجتماعي , بسيار بيش تر شده است . اين در حاليست كه كم ترين زمينه فعاليت آن ها به موضوعات مذهبي اختصاص دارد. طبق آمار وزارت كشور , در سال 1379 داراي 250 سازمان غيردولتي زنانه بوديم كه برخي ثبت شده و برخي بدون ثبت فعاليت مي كردند و از اين تعداد , 70 درصد انجمن هاي خيريه بودند . در سال 1380 بيش از 590 سازمان وجود داشت كه درصد انجمن هاي خيريه آن , و درصد سازمان هايي كه درباره موضوعات فرهنگي و اجتماعي فعاليت مي كردند , بيش تر شده بود. در سال 1380 در حدود 140 سازمان به اين جمله اضافه شدند كه 45 درصد فرهنگي , 21 درصد اجتماعي و 16 درصد خيريه بودند . تعدادي نيز در زمينه هاي علمي , مطبوعاتي و بهداشتي فعاليت داشتند. اين مهم را مي توان با نگاهي مثبت , ناشي از گرايش قشر تحصيل كرده , به فعاليت هاي علمي و فرهنگي دانست و يا رويكردي ديگر , ناشي از تاثير سياست هاي سازمان ها و بنيادهاي بين المللي برشمرد.
دوم آن كه رفته رفته ادبياتي در حال شكل گيري است كه عنوان « سازمان به گروه هايي كه در چارچوب ادبيات ديكته شده بين المللي و) NGO (غيردولتي » محورهاي اعلام شده توسط سازمان ملل فعاليت مي كنند , اطلاق شود. بنابراين , گروه هاي مردمي , كه در زمينه هايي چون ازدواج جوانان , بررسي معضل طلاق و نقد شاخصه هاي جهاني درباره حقوق بشر , حقوق زنان و توسعه فعاليت مي كنند , گرچه به عنوان سازمانهاي غيردولتي ثبت مي شوند , اما اعتبار لازم را به عنوان سازمان غيردولتي بدست نمي آورند. اين مساله , ناشي از سياست حمايتي سازمان ملل از سازمان هاي غيردولتي نيز هست . اين سازمان , گرچه در نوشته ها صرفا بر نقش مردم و توانمندسازي سازمان هاي غيردولتي تاكيد مي كند , اما دايره حمايت هاي خود را به گروه هايي خاص محدود مي سازد.
پاورقي :
NOne Govermental Organization
« مايكل لدين » عضو شوراي امنيت ملي آمريكا : طرح تغيير از درون , تنها راه كنوني براي مقابله با نظام اسلامي ايران است و براي اين كار بايد حمايت از سازمانهاي غيردولتي داخل ايران و سازمانهاي صنفي را با هدف بسيج توده هاي مردم عليه حاكميت را در دستور كار قرار داد
سياست اهرم فشار غرب مبتني بر اين راهكار است كه سازمانهاي غيردولتي را به عنوان نماينده افكار عمومي جامعه به نظام تحميل كند
سازمانهاي غيردولتي بهترين راه ابزار توزيع مفاهيم ليبراليستي و ايجاد باورهاي جديد و تغييرات رفتاري در جامعه است
سازمانهاي غيردولتي به عنوان ابزار پنجگانه در رسيدن به ليبراليسم و ايجاد اقتصاد بازار معرفي شده اند
حمايت هاي معنوي و مادي سازمانها و بنيادهاي غربي از ) به اندازه اي است كه قرن بيست ويكم NGO سازمانهاي غيردولتي ( را قرن سازمانهاي غيردولتي خوانده اند
در طرح آمريكايي خاورميانه بزرگ , شناسايي و تقويت افراد همسو با غرب و ايجاد و حمايت از سازمانهاي غيردولتي در دستور كار قرار گرفته است
موضوع زنان بويژه محور برابري زن و مرد و تشابه نقش ها , يكي از كليدي ترين موضوعات سازمانهاي غيردولتي است .

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

جمهوري اسلامي و سازمان هاي غيردولتي فمينيستي

موضوع حمايت دولت از سازمان هاي غيردولتي , در ماده 158 از برنامه سوم توسعه جاي داده شده و از ساليان گذشته , بودجه هايي براي حمايت از اين سازمان ها اختصاص داده مي شود. اين كمك ها در قالب كمك هزينه تاسيس سازمان هاي غيردولتي , هزينه برگزاري سمينار , توزيع سخت افزار و كمك به طرح هاي تحقيقي انجام مي شود. هم چنين دوره هايي آموزشي را با موضوع توانمندسازي سازمان هاي غيردولتي , برگزار مي كنند. هم اكنون بيش از 37000 سازمان غيردولتي ثبت شده اند كه 17000 مورد از نيروي انتظامي , 2000 مورد از سازمان ملي جوانان , 1700 مورد از مركز آموزش عالي و صدها مورد نيز از مركز امور مشاركت زنان مجوز گرفته اند. بسياري از سازمان هاي غيردولتي مجوز ندارند. تعداد سازمان هاي غيردولتي , به اندازه اي است كه برخي دهه گذشته را دوران تاسيس سازمان هاي غيردولتي و آينده را مرحله تحكيم و نهادينه سازي اين سازمان ها دانسته اند. رئيس مركز امور مشاركت زنان , رشد سازمان هاي غيردولتي زنان را در سال هاي گذشته 318 درصد اعلام كرده است .
ناگفته پيداست كه بسياري از اين سازمان ها را گروه هاي علمي , مذهبي , خيريه و گروه هاي عام المنفعه اي تشكيل مي دهند كه بااهداف اسلامي و انساني تاسيس شده اند و نظام اسلامي موظف به حمايت مادي و معنوي از آنهاست اما واقعيت به همين جا ختم نمي شود. قرائن نشانگر آن است كه نظام سرمايه داري , اهداف و برنامه هاي پيش گفته را در ايران نيز دنبال مي كند.
بالاتر آن كه جمهوري اسلامي ايران به علت پيشگامي در مطرح كردن انديشه اسلام سياسي و اصول گرايي اسلامي , مهم ترين گزينه اصلاحات در طرح آمريكايي خاورميانه بزرگ است . با تاسف به نظر مي رسد كه بسياري از نيروهاي خودي و انقلابي نيز با تحليل غلط از شرايط تازه , براي تسريع اين روند فعاليت مي كنند.
به هر حال , ارائه پاره اي اطلاعات مي تواند در ترسيم برخي واقعيت ها راه گشا باشد :
1 ـ زمينه هاي شكل گيري سازمان هاي غيردولتي زنان
برخي , انجمن هاهي علني يا نيمه سري زنان پس از انقلاب مشروطيت , از جمله انجمن مخدرات وطن , انجمن خوانين و كانون بانوان را سرآغاز تشكيل سازمان هاي غيردولتي با مختصات مدرن مي دانند. اين انجمن ها در زمان سلطنت پهلوي دوم در قالب سازمان هاي طرفدار رژيم سلطنتي يا گروه هاي چپ ادامه يافت .
پس از انقلاب چند سازمان غيردولتي شكل گرفتند كه چندان فعاليتي در موضوع زنان نداشتند. تشكيل گروه هاي زنانه ايراني در خارج از كشور مربوط به دهه شصت مي شود. در آن زمان مخالفان مقيم خارج همراه با تحليل گران غربي , به اين نتيجه رسيدند كه مبارزه با نظام اسلامي تنها از راه هاي فرهنگي و درازمدت امكان پذير است . بدين ترتيب موجي از گرايش زناني كه تجربه مايوس كننده مبارزه سياسي با نظام اسلامي را چه در قالب گروه هاي چپ و چه گروه هاي سلطنت طلب , در پرونده خود داشتند , به سمت مطالعات زنان آغاز شد. هم اكنون ده ها زن ايراني در رشته مطالعات زنان دانشگاه ها با درجه دكترا و فوق دكترا مشغول تدريس اند و يا از نظريه پردازان فمينيسم , همكاران نهادهاي بين الملي در موضوع حقوق زنان و يا نويسندگان فعال به حساب مي آيند كه از اين ميان مي توان به « مهناز افخمي » , وزير مشاور در امور زنان در زمان پهلوي و از همكاران سازمان ملل متحد , « هايده مغيثي » فوق دكتراي مطالعات زنان , « پروين پايدار » (سازماني زير نظر سازمان ملل متحد Uniteverm مسئول سازمان هاي كشورهاي پاكستان , ازبكستان , آسياي NGO براي ساماندهي مركزي , تاجيكستان و اخيرا افغانستان ) , « نيره توحيدي » فوق دكتراي دانشگاه كانادا و دكتر « افسانه نجم آبادي » از مسئولان فصلنامه ايران نامه چاپ آمريكا نام برد كه دو مورد اخيرا از مطرح كنندگان ديدگاه فمينيسم و مقالات متعددي از آنان در نشريات داخلي به چاپ رسيده است .
در داخل كشور اين حركت با اندگي تاخير و توسط نيروهاي سكولار آغاز شد. فرصت چندساله دوري از قدرت پس از انتخابات مجلس چهارم , به گروهي از سياستمداران يا مسئولان دولتي چپ گرا فرصت داد تا با استفاده از بورس هاي تحصيلي دولتي به دانشگاه هاي خارج بروند و ادامه تحصيل بدهند و يا اين كه در نهادهاي تحقيقاتي مشغول به كار شوند... در همان سال ها گروه هاي مختلفي از زنان سكولار نير باتشكيل گروه هاي مطالعاتي و جلساتي منظم درون خانه ها , مسائل زنان را از ديد تئوري فمينيستي تحليل مي كردند. اين گروه هاي مطالعاتي , متون فمينيستي ترجمه شده يا به زبان هاي اصلي را مي خواندند و در جلسات خود پيرامون آن ها بحث مي كردند. بخشي از اين گروه ها بعدهد توانستند با راه انداختن موسسات انتشاراتي , قسمتي از مباحث تئوريك فمينيستي را در قالب كتاب منتشر كنند و پس از بازشدن نسبي فضاي اجتماعي ـ سياسي , گروه پرتعدادتري از آن ها كار در سازمان هاي غيردولتي را آغاز كردند و يا در سازمان هاي كودكان ومحيط زيست كه از قبل در آن ها فعاليت مي كردند , كار در باره مسائل جنسيتي را پررنگ تر كردند. اين گروه پشتوانه تئوريك محكم تري نسبت به زنان اصلاح طلب داشت و چون از دوران ركود و نداشتن فعاليت اجتماعي براي خواندن وفراگيري تئوريك استفاد كرده بود , به نظر مي رسيد مي تواند عمل اجتماعي حساب شده تر و موثرتري نسبت به ديگران داشته باشد. در عمل , در بسياري از مقاطع و رويدادها , اين گروه توانستند نقش رهبري يا كليدي بازي كنند.
گروه هاهي مذهبي تجددگرا كه هم اكنون با عنوان فمينيست هاي اسلامي شناخته مي شوند , با اندكي تاخير و البته به شكل محدودتر به فعاليت پرداختند و سعي كردند با تركيب ديدگاه هاي جديد تعدادي از روحانيان , تفسيري نو از متون و حياتي ارايه دهند و با انتقاد از قوانين داخلي , به ترويج مفاد معاهدات بين المللي بپردازند. هم اكنون در بسياري از پروژه ها , گروه هاي سكولار و تجددگرايان مذهبي , همگام و همراه اند.
2 ـ طرح هاي ظرفيت سازي
طرح هاي ظرفيت سازي سازمان هاي غيردولتي , در چند سال گذشته , از چند راه پي گيري مي شود. اولين طرح ظرفيت سازي , طرحي است كه از سال 1376 در يكي از مراكز توانمند سازي آغاز شده است . اين طرح با حمايت مالي شوراي جهاني جمعيت , بنياد (3 ) اجرا UsA , AID فورد(آمريكا)(1 ) , برنامه و توسعه هلند(2 ) و مي شود.
دومين طرح را گروهي از نمايندگان سازمان هاي غيردولتي و با حمايت مالي دفتر برنامه عمران ملل متحد اجرا مي كنند. سومين طرح , طرح هاي ظرفيت سازي است كه در چند سال اخير از سوي سازمان هاي دولتي به اجرا درآمده است و ساليانه ميلياردها تومان در اين زمينه , هزينه مي شود.
3 ـ شخصيت پردازي
اعطاي جايزه ملي نوبل , به يك زن ايراني , از يك لحاظ , در خور تامل بود. اين جايزه , در گذشته به شخصيت هايي تعلق گرفته بود كه در فرآينده صلح جهاني يا منطقه اي (گرچه با تفسير مطلوب جهان غرب ) اقدامات مهمي انجام داده بودند , اما گزينه اخير , هيچ سابقه اي از تلاش در اين زمينه , در پرونده حيات فرهنگي و اجتماعي خود نداشت . به همين دليل , اعطاكنندگان جايزه , با اين توضيح كه صلح جهاني بدون رعايت حقوق زنان و كودكان ممكن نيست , تلاش كردند ميان موضوع فعاليت اين زن و اعطاي جايزه پلي برقرار كنند اما واقعيت اين است كه جهان غرب , درپي ايجاد استوانه هايي در داخل كشور , براي تقويت وانسجام گروه هاي غيردولتي وايجاد جنبش اجتماعي زنان است . سخنان يكي از ها تاييدي بر اين NGO مخالفان فمينيست در ششمين نشست ادعاست : « بعد از اتفاقي كه در مورد خانم عبادي رخ داد طبيعتا حركت بيشتر ي در جنبش زنان شكل گرفت كه فعاليت هايشان را به سوي كار شبكه اي پيش ببرند تا حركتي اثربخش تر و صدايي رساتر داشته باشند. » مشاور وزير دادگستري بلژيك هم در مصاحبه اي گفت : « شيرين عبادي تبديل به سمبل جامعه مدني و دموكراسي در ايران شد... به خاطر نزديكي فرهنگي شما به كشورهاي خاورميانه اين رويداد مانند موجي در كشورهاي ديگر نيز تاثيرآفرين است . » چند ماه بعد , برخي از بنيادهاي بين المللي نيز , جايزه شجاعت را به خبرنگار ايراني , كه از قضا از فمينيست هاي فعال و از مسئولان سايت زنان ايران است , اعطا كردند و نام وي و شيرين عبادي را در ليست 21 رهبر زن جهان قرار دادند .
چند ماه پس از اعطاي جايزه صلح نوبل به زن ايراني , سايت « دريچه خبر » از تاسيس « مركز مطالعات زن ايراني » به سرپرستي خانم زهرا شجاعي (مشاور رئيس جمهوري و رئيس مركز امور مشاركت زنان ) فخرالسادات محتشمي پور( مشاور وزير كشور در امور زنان ) و شيرين عبادي , با سرمايه يك ميليارد تومان , داد.
4 ـ فعاليت سازمان هاي غير دولتي خارج در ايران
در نيمه شهريور امسال , طرحي توسط معاون اجتماعي وزير كشور در كميسيون سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي مطرح و به تصويب رسيد كه به موجب آن سازمان هاي غيردولتي خارجي در ايران , جواز فعاليت خواهند يافت . توجه به اين نكته لازم است كه نهادهايي در عرصه بين الملل فعاليت مي كنند كه پشتوانه مالي با اعتباري قوي داشته باشند. پشتوانه مالي اين موسسه ها , نهادها , و بنيادهاي بين الملي يانهادهاي مذهبي اند.از اين رو مي توان حدس زد كه فعاليت بيش تر اين موسسه ها بر خلاف اهداف نظام اسلامي و حتي فعاليت هاي منافي با امنيت ملي باشد و يادر كنار فعاليت هاي خيريه , به تبليغات مذهبي بپردازند , چنان كه يكي از سازمان هاي غيردولتي آلماني شركت كننده در بازسازي بم , ساختن بيمارستان در اين شهر را مشروط به تصدي گري يكي از سازمان هاي غيردولتي وترجيحا وابسته به كليساي مسيحيان كرده بود.
هم چنين برخي از شركت هاي اقتصاي , از جمله شركت هاي نفتي , بودجه هاي بسياري را به فعاليت فرهنگي , از جمله در امور زنان اختصاص داده اند كه در خور تامل است .
5 ـ حمايت هاي خارجي از سازمان هاي غيردولتي داخلي
برخي از سازمان هاي غيردولتي , اين امكان را دارند كه با حمايت هاي مالي و اعتباري سازمان ملل و بنيادهاي بين المللي , در كنفرانس هاي منطقه اي و جهاني , باعنوان نماينده زن ايراني شركت كننده , سيمنارها ونشست ها را با اين حمايت ها برگزار كنند و مهم تر آن كه با عهده دار شدن برخي فعاليت ها(از سوي نهادهاي بين المللي ) كسب اعتبار و موفقيت به دست آورند. چندي پيش , شش نفر از نمايندگان سازمان هاي غيردولتي داراي گرايش فمينيستي , با حمايت همين نهادها , در اجلاس تايلند شركت كردند و به انتقاد از قوانين جمهوري اسلامي پرداختند.
مشاور يونسكو در امور سازمان هاي غيردولتي در اين باره مي گويد : « يونسكو بيش از اين كه اهرم مادي داشته باشدـ كه البته در NGO داردـ به سازمان هاي غيردولتي اعتبار مي دهد . مثلا از يك همايش دعوت مي كند و مي گويد شما اين كارها را انجام دهيد. اين گام بزرگ و موثري است » NGO درگير كردن كار با
همچنين نهادهاي بين المللي كوشيده اند تا از راه هاي گوناگون , به ايجاد جريان هاي منطقه اي و بين المللي , به منظور تقويت جريان هاي زنانه و گسترش ادبيات « ليبرال فمينيستي » , به ويژه در خاورميانه بپردازند كه در اين ميان مي توان به « تشكيل شبكه زنان فارسي زبان » با شركت گروه هايي از ايران , افغانستان وتاجيكستان , با حمايت مالي بانك جهاني و مركز امور مشاركت زنان و تشكيل « شبكه زنان عرب زبان » , در خاورميانه عربي , تشكيل اجلاس منطقه اي جامعه اطلاعاتي و سازمان هاي جامعه مدني در شهريور 1382 , با شركت جمعي از نمايندگان سازمان هاي دولتي و غيردولتي ايران و پاكستان , برگزاري دوره بين المللي مطالعات زنان , با حضور نمايندگان سازمان هاي غيردولتي از ايران , افغانستان , پاكستان , سودان , مصر , الجزاير , اردن , تركيه , سوريه , كانادا , كلمبيا و بحرين , از سوي موسسه مطالعات و تحقيقات زنان , همايش مبادله علمي ميان تشكل هاي ايران و مصر , به همت موسسه هم ياران غدا و بنياد آلماني « فردريش ايبرت » , با حضور اعضاي سازمان هاي غيردولتي ايران و مصر , در خرداد 1382 اشاره كرد .
نكته مهم آن است كه اين حمايت ها بيشتر متوجه آن دسته از سازمان هاي غيردولتي است كه در زمره گروه هاي سكولار , نوانديش و يا مخالفان نظام اسلامي اند.
6 ـ سازمان هاي غيردولتي و جنبش اجتماعي زنان
انقلاب اسلامي ايران , زمينه ساز مطرح شدن انديشه اسلام سياسي و اصول گرايي ديني , در خاورميانه اسلامي شد. ظهور آثار اين پديده نوين , در كشورهاي اسلامي , از جمله لبنان , الجزاير و مصر سبب شد كه كنترل بنيادگرايي اسلامي , به يكي از مهم ترين مسائل جهان غرب تبديل شود. يك دهه پيش , مجله اكونوميست , چاپ انگليس , طرح مقابله با اصول گرايي اسلامي در خاورميانه را با سه محور دموكراسي غربي , اقتصاد بازار آزاد و برداشتن حريم هاي اخلاقي , به ويژه در روابط زن و مرد ارائه كرد.
چند سال بعد , كالين پاول , وزير امور خارجه آمريكا از طرح مشاركت آمريكايي ـ خاورميانه اي , به محوريت دموكراسي , اصلاحات اقتصادي و موضوع برابري زن و مرد خبر داد. حوادث يازدهم سپتامبر آمريكا سبب شد كه فشار بر كشورهايي چون عربستان , براي اعمال اصلاحات اجتماعي و فرهنگي , از جمله درباره زنان تشديد شود. در عراق , پس از سقوط صدام , سازمان ملل و بنيادهاي بين المللي , حمايت از طرح هاي مربوط به زنان , از جمله حمايت از سازمان هاي غيردولتي را برعهده گرفتند. در افغانستان پس از سقوط طالبان , 3000 سازمان غيردولتي از جمله صدها نهاد زنانه متولد شده اند كه در بستر نقد طالبانيسم , به ترويج ادبيات تشابه محور ليبراليستي درباره زنان مي پردازند. ميليون ها دلار صرف حمايت از طرح هاي زنانه و ايجاد مراكز زنان , در بيست ايالت افغانستان شده است تا دختران را در مسير نقد سنت هاي مذهبي و قومي آموزش دهند. از آن جا كه وضعيت ايران , با وجود استقرار نظام اسلامي غيروابسته به غرب , تا حدود زيادي از همسايگان خود متمايز است , سياست مقابله با اصول گرايي اسلامي , با محوريت ايجاد جنبش هاي اجتماعي و اعتراض عمومي پي گيري مي شود . در دهه 1370 همت اصلي اين طرح , بر ايجاد و تقويت جنبش دانشجويي قرار گرفت . در ساليان گذشته , با افول اعتراضات دانشگاهي از يك سو و با رشد فزاينده آمار دختران دانشجو از سوي ديگر , نگاه جريان اصلاح طلب غرب گرا , كه به طور سنتي از طرح مسائل زنان غافل و متهم به ناديده گرفتن مسائل آنان بود , به اين قشر جلب شد. مهم ترين نقطه اشتراك جنبش دانشجويي و جنبش زنان , در تفسير غربي آن , نقد سنت , به ويژه سنت مذهبي , با رويكرد به ادبيات جديد غرب است كه در موضوع زنان , در قالب رفع تبعيض از زنان (براساس الگوي تشابه نقش ها) تجلي مي يابد.
يكي از نويسندگان , درباره اهميت جنبش زنان در شرايط كنوني , چنين مي نويسد : « (جنبش دانشجويي ) اينك در شرايط افول و انفعال به سر مي برد و اگر نگوييم با شكست عملي مواجه شده است , حداقل بايد پذيرفت كه زمانه اثرگذاري كلان آن با سردرگمي عملي همراه است . در چنين شرايط ركود و كم تحركي جريانات دانشجويي , مساله زنان شايد بتواند يك آزمون جديد براي برون رفت از اين وضعيت باشد. اهميت اين آزمون , در آن است كه با نگاهي به مراحل گوناگون حيات جنبش دانشجويي ايران , خواهيم ديد كه ارتباط اين جنبش با مبارزات زنان , بسيار كمرنگ بوده و همراهي با جنبش نوپاي زنان , در حد يك تاييد يا تمجيد خالي باقي مانده است . بنابراين , چنين هم كاري و پيوندي مي تواند نمونه اي جديد از يك تلاش و كنش متقابل فرهنگي و اجتماعي باشد » .
از سوي ديگر , برخي نظريه پردازان اصلاح طلب , در جلسه هاي تحليل خود , به اين نتيجه رسيده اند كه براي بدست آوردن آراي زنان در انتخابات رياست جمهوري , بايد به موضوع جنبش زنان و نقش فعال سازمان هاي غيردولتي , در زمينه سازي اعتراضات عمومي زنان توجه كرد.
هم اكنون سازمان هاي غيردولتي مورد بحث , در قالب هاي مختلف , در اين زمينه فعاليت مي كنند. در سال گذشته , مقالات و مصاحبه هاي بسياري درباره جنبش اجتماعي زنان ايران , در مطبوعات زنان انعكاس يافت . برخي نويسندگان , نبودن رهبري براي اين جنبش را نقطه ضعف و برخي نشانگر خودجوش بودن جنبش و نقطه اي مثبت ارزيابي مي كردند. در سال گذشته و در شرايط افول فعاليت هاي سياسي دانشجويي , فعاليت هاي زنانه از مهم ترين محورهاي تحرك دانشگاه ها بود. و به ويژه , دانشگاه هايي چون دانشگاه علامه و تربيت مدرس , كه داراي رشته مطالعات زنان هستند , جنب وجوش فمينيستي بيش تري داشتند. رشته مطالعات زنان , كه در آغاز با هدف آشنايي با ديدگاه اسلام درباره زن و اصلاح نگرش ها پيشنهاد شده بود , هم اكنون مركز تلاقي انديشه هاي گوناگون فمينيستي است كه نقطه اشتراك بيش تر آن ها نقد قوانين جمهوري اسلامي و ديدگاه هاي مذهبي است . برخي استادان اين رشته ها دانشجويان را به تشكيل سازمان هاي غيردولتي ترغيب مي كنند و سازمان هاي غيردولتي زنان نيز در حاشيه آن ها به يارگيري و اجراي برنامه هاي فرهنگي , تشكيل گروه هاي مطالعاتي و برگزاري سمينارهاي مختلف مي پردازند. مصاحبه ورودي ابتدايي براي گزينش دانشجو , ابزاري است كه زمينه را براي جذب دانشجويان هماهنگ با انديشه هاي فمينيستي فراهم مي آورد. هم اكنون بسياري از دانشجويان اين رشته ها را فعالان سازمان هاي غيردولتي و نشريه هاي سكولار يا تجددگرا تشكيل مي دهند. دريافت مدرك تخصصي در رشته مطالعات زنان , زمينه را براي حضور آينده آنان در نهادهاي دولتي , در سمت مشاور و كارشناس و تشكيل سازمان هاي غيردولتي بيش تر در موضوع زنان فراهم خواهد ساخت .


پاورقي :
1 ـ بنيادهاي فورد , راكفلر و كارنگي از مهم ترين بنيادهاي بين المللي صهيونيستي اند كه در زمينه هاي فرهنگي ـ اجتماعي فعاليت مي كنند.
2 ـ هلند مهم ترين مركز يهوديان تندرو در اروپا است .
3 ـ سازمان كمك هاي خارجي آمريكا .
هم اكنون بيش از 37 هزار سازمان غيردولتي به ثبت رسيده اند كه كمك هايي را از دولت در قالب كمك هزينه تاسيس , هزينه برگزاري سمينار , توزيع سخت افزار و كمك به طرحهاي تحقيقاتي دريافت مي كنند
متاسفانه برخي از نيروهاي خودي با تحليل غلط از طرح آمريكايي خاورميانه بزرگ حمايت مي كنند
غرب در پي ايجاد وزنه هايي در داخل كشور براي تقويت و انسجام گروههاي غيردولتي و ايجاد جنبش اجتماعي زنان است
يك مجله انگليسي طرح مقابله با اصولگرايي اسلامي در خاورميانه را بر سه محور ترويج دمكراسي غربي , اقتصاد بازار آزاد و برداشتن حريم هاي اخلاقي , بويژه در روابط زن و مردارائه كرد
برخي نظريه پردازان اصلاح طلب در جلسات خود به اين نتيجه رسيده اند كه براي به دست آوردن آراي زنان در انتخابات رياست جمهوري بايد به موضوع جنبش زنان و نقش فعال سازمانهاي غيردولتي و زمينه سازي اعتراضات عمومي زنان توجه كرد

دنبالک:
http://akhbar.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/13192

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'سازمان هاي غير دولتي (ان .جي .او)، روزنامه جمهوري اسلامي' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016